{basal , radical} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ویژگی بخشی از گیاه که در پایین یا در قاعدۀ یک ساختار قرار دارد {basal} [زیست شناسی- علوم گیاهی] 1. ویژگی تَمَکنی که در آن جفت در قاعدۀ تخمدان قرار دارد 2. ویژگی رگ بندی ای با سه یا چند رگبرگ اولیه که از نقطه ای در پایۀ پهنک منشعب می شوند
جملاتی از کاربرد کلمه قاعده ای
با خویشتن آورده بهر قاعده ای بر کاسه شکنان راه کشان لقمه ربایان
اصل، گزاره یا ارزشی است که راهنمای رفتار یا ارزیابی است. در حقوق، این قاعده ای است که باید رعایت شود یا معمولاً باید رعایت شود. میتوان آن را بهطور مطلوب دنبال کرد، یا میتواند پیامد اجتنابناپذیر چیزی باشد، مانند قوانین مشاهده شده در طبیعت یا روشی که یک سیستم ساخته میشود. اصول چنین سیستمی توسط کاربران آن به عنوان ویژگیهای اساسی سیستم یا منعکس کننده هدف طراحی شده سیستم درک میشود و در صورت نادیده گرفتن هر یک از اصول، عملکرد یا استفاده مؤثر از آن غیرممکن خواهد بود.
خون دلم به غمزه ی فتّان دگر بریخت چشمش ببین چه قاعده ای در جهان نهاد