[ویکی الکتاب] ریشه کلمه: عوذ (۱۷ بار)ف (۲۹۹۹ بار) پناه بردن. التجاء. «عاذَبِهِ:لَجَأَ وَاعْتَصَمَ». . گفت پناه میبرم به خدا از اینکه از جاهلان باشم. اعاذه: در پناه قرار دادن . من او و ذریّهاش را به تو میسپارم. استعاذه: پناه بردن و اعتصام. . به خدا از شیطان رجیم پناه بر. معاذ: مصدر میمی است . نصب آن برای مفعول مطلق است «اَعُوذُ بِااللَّهِ مَعاذاً» یعنی: پناه بر خدا از این کار که تو مرا میخوانی او مربّی من است (بنابر آنکه ضمیر «انه» به عزیز مصر راجع باشد).
جملاتی از کاربرد کلمه فاستعذ
فرض نیست امّا سنّتی مؤکّد است در نماز و در قراءت قرآن و پیش از قراءت مستحبّست نه بعد از قراءت، جماعتی اهل ظاهر چون داود بن علی و مالک و اصحاب ایشان گفتند پس از قراءت مستحبّست و همچنین روایت کردهاند از حمزه و از ظاهر لفظ قرآن بر گرفتهاند: «فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ» و این قول نه پسندیده است و بیشترین فقهاء و علماء دین و ائمّه سلف بر آنند که استعاذت پیش از قراءت مستحبّست چنانک خبر بدان آمده، و معنی الآیة: اذا اردت قراءة القرآن فاستعذ کما بیّناه، و الشیطان هو ابلیس و الرّجیم المطرود و الملعون.
و قال رسول اللَّه (ص): اذا قال العبد استعیذ باللّه من الشّیطان الرّجیم ولّی الشّیطان و لطرفیه جلبة فمه و دبره فاستعیذوا باللّه و لا تغفلوا فانّه لیس بغافل عنکم: «إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ»، اگر کسی گوید چونست که ربّ العزّه بنده را باستعاذت از شیطان خصوصا در وقت قرآن خواندن فرمود، گفت: «فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ» و نگفت فاذا صلّیت فاذا صمت فاستعذ باللّه، بعد ما که وسوسه شیطان چنان که بوقت قرآن خواندن بود بوقت خیرات و طاعات دیگر هم بود؟ جواب آنست که شیطان را از هیچیز چندان غیظ نبود که از ذکر خدای تعالی بود و لهذا