معنی کلمه فارغ بالی در لغت نامه دهخدا فارغ بالی. [ رِ ] ( حامص مرکب ) شادی و سرور و خوشی. ( ناظم الاطباء ). مرادف فراغبالی باشد ( ! ). ( آنندراج ).
جملاتی از کاربرد کلمه فارغ بالی مرا در بیضه بود ار بود فارغ بالی کانجا نه جستوجوی آب و نه سراغ دیوانه بایستی عشق کو تا شحنهٔ حسرت به زندانم کشد انتقال عهد فارغ بالی از جانم کشد