فارغ البال

معنی کلمه فارغ البال در لغت نامه دهخدا

فارغ البال. [ رِ غُل ْ ] ( ع ص مرکب ) آسوده خاطر. آسوده دل : پیوسته آسوده و مرفه الحال و آزاد و فارغ البال. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 132 ). تا ایشان مرفه الحال و فارغ البال در این طرف مقیم شدند. ( ترجمه تاریخ قم ص 5 ). و رجوع به فارغ بال شود.

معنی کلمه فارغ البال در فرهنگ عمید

۱. آسوده خاطر، آسوده دل، فارغ الحال.
۲. (قید ) با آسودگی خاطر.

معنی کلمه فارغ البال در فرهنگ فارسی

آسوده خاطر آسوده دل : تا قریب پنج سال در ظل وارف عوارف و کنف عواطف او فارغ البال رافع الحال گذرانیدم .

جملاتی از کاربرد کلمه فارغ البال

هوای عالم آزادگی است بر یک حال ز برگریز خزان سرو فارغ البال است
بیم سیلاب خطر فرش است در معموره ها فارغ البال است هر جغدی که در ویران نشست
در خرابات مست و رندانه فارغ البال اوفتادم باز
رند سرمست فارغ البال است بی غم از قال و ایمن از حال است
درین باغ آن فارغ البال مرغم که مقصد چو تیر هوایی ندارم
من علیل و گرسنه تو صاحب دخل و رسوم من شکسته پرتو از غم فارغ البال ای وزیر