فارسی باستان
معنی کلمه فارسی باستان در فرهنگ فارسی
معنی کلمه فارسی باستان در دانشنامه اسلامی
«قدیمی ترین دوره ای که از زبان های ایرانی آثار و مدارکی در دست داریم دوره باستان خوانده می شود. مسلم این است که در این دوره ، زبان های متعددی در ایران به کار می رفت. چنانکه داریوش، در کتیبه بیستون از اقوام متعددی که در نواحی مختلف ایران به ویژه در نواحی شرق و شمال شرقی می زیستند. نظیر: پارت، سغد، خوارزم، هرات و بلخ نام برده است.
زبان ایرانیان باستان
به یقین مردمان هر یک از این نواحی به زبان خاص خود تکلم می کردند. ولی از آنجا که مدرک و سندی از گونه ی باستانی این زبان ها بر جای نمانده است، اطلاعات ما از وجودشان تنها از روی صورت میانه ی این زبان ها و یا ذکری است، که مورخان از آنها کرده اند. از میان زبان های متعدد ایرانی در دوره ی باستان، که همگی از زبان ایرانی کهن منشعب شده بودند؛ تنها آثار و مدارکی از چهار زبان؛ مادی، سکایی، اوستایی و فارسی باستان بازمانده است.البته از دو زبان نخستین، اثر مستقلی در دست نیست و تنها لغات معدودی از آن زبان ها که بیشتر، نام های خاص هستند، در مکتوبات زبان های دیگر ضبط شده است؛ که تا حدودی مختصات آن زبان های باستانی را مشخص می کند؛ ولی از دو زبان دیگر آثار نسبتا قابل ملاحظه ای، که می تواند ویژگی های ساختاری و نظام آن زبان ها را مشخص کند، بر جای مانده است.»
باقری، مهری، تاریخ زبان فارسی، قم، چاپخانه نگارش قم، ۱۳۸۲، چاپ یازدهم، ص۳۴.
«فارسی باستان، نامی است، که برای زبان فارسی مورد استفاده در کتبیه های خط میخی سلسله هخامنشی به کار رفته است، این زبان به جنوب غربی ایران و یا به صورت دقیق تر به پارس تعلق داشته و زبان بومی فرمان روایان هخامنشی محسوب می شده است. کتیبه های فارسی باستان، معمولا با ترجمه ی عیلامی و اکدی خود که با نوع دیگری از خط میخی حجّاری شده اند همراه اند، گاهی اوقات همراه خود دارای تحریری، به "آرامی" و یا "هیروگلیف مصری" نیز هستند. از نظر زبانی، فارسی باستان به شاخه ایرانی زبان های هند و ایرانی یا آریایی تعلق دارد که خود، یکی از تقسیمات اصلی خانواده زبان های هند و اروپایی است.»
رولاند، ج، کنت، فارسی باستان (دستور زبان، متون، واژه نامه)، سعید عریان، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی (حوزه هنری)، ۱۳۷۹، چاپ اول، ص۵۷.
...
جملاتی از کاربرد کلمه فارسی باستان
به نظر میرسد که زبان فارسی باستان به صورت مکتوب جز در سنگنوشتههای شاهان هخامنشی، در جاهای دیگری به کار نرفتهاست. آنچه در سنگنوشتهها ذکر شده، مطالب مربوط به حکومت و سیاست است اما از گفتههای نویسندگان یونانی معلوم میشود که ادبیات حماسی به زبان فارسی باستان به صورت روایی و شفاهی، وجود داشتهاست. افزون بر آن شروو سنگنوشتههای فارسی باستان را نیز متأثر از مضمونها و ساختارهای این ادبیات حماسی روایی میداند.
اسمهای فارسی هیچ جنسیتی ندارند و نشانههای حالت آنها نسبت به فارسی باستان بسیار کاهش یافتهاند.
در کتیبههای فارسی باستان هرگز نامی از اوستا برده نشدهاست. اما سنجش کتیبههای فارسی باستان و متنهای اوستایی حکایت از آن دارد که از نظر شکل و مضمون میان این دو متن باستانی تناظرها و یکسانی وجود دارد.
داریوش شاه، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، پسر ویشتاسب، هخامنشی. داریوش شاه گوید: این است شهریاری که من دارم از سکاها (به فارسی باستان 𐏃𐎡𐎭𐎢𐎺) که آنها آن سوی سغد اند، از آنجا تا به حبشه از هند از آنجا تا به سارد که آن را اهورامزدا که بزرگترین خدایان است به من ارزانی فرمود. اهورامزدا مرا و خانوادهٔ شاهی مرا پایدار دارد!
زبان مادی یک زبان هندواروپایی و زبان مادها بودهاست که بههمراه زبانهای سکایی، اوستایی و فارسی باستان از جمله زبانهای باستانی ایرانی محسوب میشوند. هیچ سندی در دست نیست که بتوان با آن صحت زبان مادی را تأیید کرد. اما زبانشناسان، با استفاده از ساختار کلمات و علم واژهشناسی، کلماتی را که در متون کتیبههای فارسی باستان، عیلامی و بابلی با دستور زبان خود سازگار نیست، شناسائی کردند و آن را در دستهبندی زبان مادی قرار دادند؛ برای نمونه در کتیبههای فارسی باستان واژههایی دیده میشوند که برخلاف قواعد آوایی فارسی باستان است، که این واژهها را باید مادی دانست.