غلافی
معنی کلمه غلافی در فرهنگستان زبان و ادب

غلافی

معنی کلمه غلافی در فرهنگستان زبان و ادب

{Monochoria} [زیست شناسی- علوم گیاهی] سرده ای از گیاهان علفی مردابی یا آبزی چندساله یا در شرایط نامساعد یکساله با هشت گونه که در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری افریقا و آسیا و استرالیا می رویند؛ ساقۀ آنها ایستاده یا خزنده و گُل آذینشان خوشه ای یا شبه چتری است که د...

معنی کلمه غلافی در دانشنامه عمومی

غلافی ( Monochoria ) سرده ای از گیاهان علفی مردابی یا آبزی چندساله ( یا در شرایط نامساعد یک ساله ) با هشت گونه است که در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری آفریقا و آسیا و استرالیا می روید. ساقه آنها ایستاده یا خزنده و گُل آذینشان خوشه ای یا شبه چتری است که در جوانی غلافهای برگ مانند پهنی آن را در بر می گیرد. گل های این سرده شش پرچم با تخمدانی سه خانه ای و تخمکهای فراوان در هر خانه دارد؛ و گلهای این گیاه یا دُمگل ندارند یا دُمگلشان کوتاه است و قطعات آنها تقریباً تا قاعده جداازهم هستند؛ میوه آنها پوشینه حجره گشای سه کفه ای است.
غلافی (سرده). غلافی ( نام علمی: Monochoria ) نام یک سرده از تیره غلافیان است.

جملاتی از کاربرد کلمه غلافی

مصطفی ع گفت دلها چهار است یکی برهنه یعنی از علایق در ان دل مانند چراغی افروخته، این دل مؤمن است از کفر و معاصی پاک و نور حق اندر وی تابان. دیگر دلی است پوشیده گرد وی غلافی در آورده تا ایمان و توحید در آن نشود، این دل کافر است. سدیگر دلی سرنگون اول در آن بود معرفت عاریتی پس از معرفت خالی شد و نکرت بجای معرفت نشست، این دل منافق‌است. چهارم که درو هم ایمانست و هم نفاق، مثل ایمان در وی مثل سبزی است که آب خوش آن را مدد میدهد تا می‌بالد و افزونی میگیرد و مثل نفاق در وی مثل جراحت است که خونابه آن را مدد میدهد و زان می‌افزاید هر کدام که مدد وی غالب‌تر جانب وی قوی‌تر و بوی پاینده‌تر. معروف کرخی این دعا بسیار کردی: «اللّهمّ قلوبنا بیدک لم تملّکنا منها شیئا، فاذ قد فعلت بها ذلک فکن انت ولیّها و اهدها الی سواء السّبیل.»
مگر در دست و در پای از ادیمش غلافی کرده بودندی مقیمش