غرما

معنی کلمه غرما در لغت نامه دهخدا

غرما. [ غ َ ] ( ع اِ ) لغتی در غَرمی ̍ و به معنی «اَما» است. ( منتهی الارب ). رجوع به غرمی شود.
غرما. [ غ َ ] ( اِ ) یا غرمانا، یک بخش از چهار بخش درهم که یک دانگ و نیم است. ( فرهنگ نظام ). ربع درهم. || نصف درهم. ( السنه ترکیه و فرانسویه نک لغتی ). غراما. رجوع به غراما شود.
غرما. [ غ ُ رَ] ( ع ص ، اِ ) مأخوذ از غرماء. رجوع به غرماء شود.
- غرما کردن . رجوع به غرما کردن شود.

معنی کلمه غرما در فرهنگ عمید

= غریم
* غرما کردن: [قدیمی] تقسیم کردن اموال بدهکار ورشکسته به وسیلۀ طلبکاران میان خود.

معنی کلمه غرما در فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) جمع غریم ۱ - وامدار بدهکاران ۲ - طلبکاران .
یا غرمانا یک بخش از چهار بخش در هم که یک دانگ و نیم است نصف درهم

جملاتی از کاربرد کلمه غرما

یحیی چهار روز مجلس بگفت. روز اول ده جنازه برگرفتند، و روز دوم بیست و پنج جنازه برگرفتند، و روز سیم چهل جنازه، و روز چهارم هفتاد جنازه و پس روز پنجم از هری برفت با هفت شتروار نقره. چون به بلهم رسید پسربا او بود و آن مال می‌آورد. گفت: نباید که چون به شهر رسد حالی به غرما و فقرا دهد و مرا بی نصیب بگذارد. هنگام سحر مناجات می‌کرد. سر به سجده نهاد، ناگهان سنگی بر سر او آمد. یحیی گفت: مال را به غریمان دهید.
دیگر از خرج پرو دخل کمش چندی قرض هست و فرض است که قرض غرما باز دهد
اذا ما قضیت الدین بالدین لم یکن قضاء و لکن کان غرما علی الغرم
وجه این قرض که از من غرما می‌خواهند گر نخواهد ز تو سلمان ز کجا باز دهد؟