معنی کلمه غازان خان در دانشنامه آزاد فارسی
از حکمرانان مغول در ایران و هفتمین ایلخان از ایلخانان. پسر ارغون خان بود و پس از کشتن بایدوخان، در ۶۹۴ق در تبریز به تخت نشست. نخست، بودایی بود، اما به تشویق امیرنوروز و شیخ محمود دینوری دین اسلام را پذیرفت و آن را مذهب رسمی دولت ایلخانی اعلام کرد و نام اسلامیِ محمود را برای خود برگزید. همین امر عده ای از امرای مغولی را خوش نیامد و موجب شد تا غازان خان ارتباط خود را با خان بزرگ مغول قطع کرد و عده ای از شاهزادگان و امرای مغول را به قتل رساند. وی برای حل مشکلات مردم قوانینی وضع کرد که به «یاساهای غازانی» معروف است. غازان خان در ۶۹۶ق امیرنوروز را، با توطئۀ صدر جهان زنجانی و به اتهام رابطۀ پنهانی با مصر، به قتل رسانید. در ۶۹۷ق، بر صدر جهان زنجانی نیز خشم گرفت و او را کشت و وزارت را به سعدالدین محمد آوجی و نیابت را به رشیدالدین فضل الله همدانی داد. غازان خان نفوذ خود را تا عربستان گسترش داد و در ۶۹۹ق در نزدیکی حِمْص مسلمانان مصر را شکست داد و شام و فلسطین را تصرف کرد، ولی برای سرکوبی مغولان جغتایی به ایران بازگشت. به دنبال آن، الملک الناصر محمد، پادشاه مصر، از غیبت غازان خان استفاده کرد و مجدداً سرزمین های ازدست رفته را به تصرف خود درآورد و در محل مروج الصفر غازان خان را به سختی شکست داد. در واپسین سال فرمانروایی اش، گرفتار توطئۀ امیران و شورش آلافرنک شد که چندان وی را اندوهگین کرد که براثر همان درگذشت. بنای شنب غازان در تبریز از آثار اوست. در احوال غازان خان گفته اند که حاکمی خردمند و شجاع و باکفایت بود و با وجود کمال شدت و صلابت به ضعیفان محبت می کرد. علاوه بر این، به ترویج علوم و صنایع علاقه مند بود و خود از احوال و تاریخ و اوضاع ممالک اطلاع داشت. گویا، غیر از زبان مغولی، با فارسی و عربی و هندی و کشمیری و چینی و تبتی و فرنگی نیز آشنا بوده است.