غارت زده
معنی کلمه غارت زده در فرهنگ عمید
معنی کلمه غارت زده در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه غارت زده
کلبه ام گردید همچون گلشن غارت زده لطف اگر سازی بروید از در و دیوار گل
یوسف از قافله حسن تو غارت زده ای است به دعای که چنین صاحب سامان شده ای؟
مجنون تو با اهل خرد یار نباشد غارت زده را قافله در کار نباشد
در دل غم و در دیده نگه بی تو غریب است غارت زده اسباب تجمل نشناسد
یوسف از قافله حسن تو غارت زده ای است کسی امروز ز خوبان به سرانجام تو نیست
در، خانهٔ غارت زده را باز گذارند تا روی تو رفت از نظرم خواب ندارم
گوش، بر زمزمه قول بلی هوش، غارت زده جام الست
مال غارت زده از حاکم ده باید جست گرگ را نیست گنه جرم شبان خواهد بود
بیدلان را خبری از دل غارت زده نیست که صف غمزهٔ او بیخبر از جا برخاست
بر مزرع غارت زده گر دخل نویسد باید که به مساح و به حراز ستاند