عجاب

معنی کلمه عجاب در لغت نامه دهخدا

عجاب. [ ع ُ ] ( ع ص ، اِ ) کار نیک شگفت. ( منتهی الارب ). آنچه تجاوز کند از حد عجب. ( اقرب الموارد ) :
من رآنی فقد رأی ̍ اﷲ گوی
کاین نظر بس عجاب دیدستند.خاقانی.|| امر عجاب و شی عجاب ؛ آنچه از آن تعجب کنند. ( اقرب الموارد ).
عجاب. [ ع ُج ْ جا ] ( ع ص ) کار نیک شگفت و درگذرنده از حد در شگفتی. || آنچه از آن تعجب کنند. ( اقرب الموارد ).

معنی کلمه عجاب در فرهنگ عمید

بسیار شگفت آور، آنچه در شگفتی از حد درمی گذرد.

معنی کلمه عجاب در فرهنگ فارسی

کار نیک شگفت و درگذرنده از حد در شگفتی آنچه از آن تعجب کنند

معنی کلمه عجاب در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی عُجَابٌ: بسیار عجیب (صیغه مبالغه است ، و با تشدید جیم مبالغه بیشتری را میرساند )
ریشه کلمه:
عجب (۲۷ بار)
«عُجاب» از مادّه «عَجَب ـ تَعَجُّب» مانند «طوال» (بر وزن تراب)، معنای مبالغه را می رساند، و به امور بسیار عجیب گفته می شود.
بضم عین بسیار شگفت‏آور . آیا معبودان را یک معبود می‏داند این چیز بس شگفت‏آور است. در مجمع فرموده: عُجّاب با تشدید تعجّب‏آور خارج از حّد است گویند: «شَی‏ءٌ عَجیبٌ ثُمَّ عُجابٌ (با تخفیف) ثُمَّ عُجّابٌ».در قاموس و اقرب آمده:«اَلعُجابُ ما جاوَزَ حَدًّ العُجبِ» ولی جوهری عجیب و عجاب را یکی شمرده. این لفظ فقط یکبار در قرآن آمده.

جملاتی از کاربرد کلمه عجاب

ناکامی من با چو تویی سخت عجیبست بی‌مهری تو با چو منی سخت‌ عجاب است
پرسیدمشان که او کیست؟ گفتند: موسی بن جعفر کاظم(ع) است. گفتم: اگر این فضل و عجاب از آن جز او بود به شگفت همی آمدم.
چه اعراب قومی نه از قسم انسان همه غول سان از عجاب لسانی
در شگفتی ماند از آن سرّ عجاب کاین به بیداریست یارب یا به خواب
هذا شئی عجاب ذالک امر عظیم ذالک امر عظم هذا شئی عجاب
یا ندیمی هذه شیئی عجاب قداتیت سائلان این الجواب
انه شیءُ عجاب صبره عند المصاب زشت باشد آفرین بر صبر آن صبر آفرین