عتو

معنی کلمه عتو در لغت نامه دهخدا

عتو. [ ع ُ ت ُوو ] ( ع مص ) بزرگ منشی نمودن و از حد درگذشتن. ( اقرب الموارد ) ( لسان العرب ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || به غایت پیری رسیدن. ( ترجمان علامه ). || سرکشی کردن. ( لسان العرب ) ( منتهی الارب ). نافرمانی. ( تاج المصادر ).

معنی کلمه عتو در فرهنگ عمید

۱. تکبر کردن.
۲. از حد درگذشتن.
۳. ستم کردن.

معنی کلمه عتو در فرهنگ فارسی

بزرگ منشی نمودن و از حد درگذشتن بغایت پیری رسیدن

معنی کلمه عتو در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی عَاتِیَةٍ: طغیان کننده (از مصدر عتو به معنای طغیان و سرپیچی از اطاعت و ناسازگاری است )
ریشه کلمه:
عتو (۱۰ بار)
«عُتُوّ» (بر وزن غُلُوّ) به معنای خودداری از اطاعت و سرپیچی از فرمان توأم با عناد و لجاج است.

جملاتی از کاربرد کلمه عتو

قربشان پایه علو و جلال بعدشان مایه عتو و ضلال