عامل تغییر

معنی کلمه عامل تغییر در فرهنگستان زبان و ادب

{change agent} [آینده پژوهی و آینده نگری] عاملی که با مقابله با موانع موجود بر سر راه تغییر سبب دگرگونی در وضع موجود می شود

جملاتی از کاربرد کلمه عامل تغییر

بر این اساس او هم ثبات و هم تغییر را در متافیزیکش گنجانده‌است. تغییر وجود دارد؛ اما عامل تغییر آنگونه که هراکلیتوس می‌گفت تنها ستیزه نیست؛ بلکه به نظر امپدوکلس «نفرت» یا «آفند» و «مهر» یا «عشق» با هم تغییر را پدیدمی‌آورند.«نفرت»، «عشق» و «عناصر اربعه» هم ارکان ثابت در متافیزیک او هستند، که تأثیر افکار پارمنیدس را نشان می‌دهند.