عالی رتبه

معنی کلمه عالی رتبه در لغت نامه دهخدا

عالی رتبه. [ رُ ب َ / ب ِ ] ( ص مرکب ) عالی مرتبت. آنکه را مقام بالا و برتر باشد.

معنی کلمه عالی رتبه در فرهنگ عمید

دارای مقام و رتبۀ بلند، عالی مرتبه.

معنی کلمه عالی رتبه در فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که دارای مقام و مرتبه ای بلند باشد فرماندهان عالی رتبه .

جملاتی از کاربرد کلمه عالی رتبه

او یک مأمور پایین رتبه شیلد بود که در آسمان پیمای شیلد کار می‌کرد. کریس و دوستش اریک اُ گرادی مأموریت داشتند تا با مأمور عالی رتبه شیلد میچ کارسون مراقب آزمایشگاه هنک پیم باشند. وقتی پیم داشت آنجا را ترک می‌کرد، کریس وحشت کرد وقتی اریک و او پیم را کتک خورده و بیهوش دیدند. آن دو به داخل آزمایشگاه رفتند و لباس جدید هنک را پیدا کردند و کریس لباس را تنش کرد و اشتباهی روشنش کرد و اندازه‌اش به دو سانت رسید. اریک از وحشت فرار کرد و کریس در اندازه ۲ سانتی‌متری گیر کرده بود و در این مواقع افراد هایدرا به آسمان پیمای شیلد حمله کردند و کریس بزرگ شد و وقتی دو تایی داشتند در جایی قایم می‌شدند کریس را کشتند و اریک لباس را از تن دوست عزیزش در آورد.
میر عالی رتبه آن مهر سپهر عز و جان در دری قیمت آن دریا دل والاگهر
وزیر تورم منفی را در خلال داده‌ها به عنوان عاملی مفید برای کاهش برخی مزایا اعلام کرد. آثار منفی ایجاد شده به خاطر تورم منفی توسط این عضو دولت بیان نشد. در دوران مدرن این نمونه قابل توجهی است که تورم منفی توسط یک وزیر عالی رتبه مالی ذکر می‌شود بدون آنکه به چگونگی یا لزوم پیشگیری از آن اشاره شود.
حکیمان عارفان اقطاب عالی رتبه را بینم که هریک را مزاراستی مقام استی مکانستی
چه عالی رتبه شد دیر مغان کز نام او مستی اگر یک پایه بالا جست بر نام مسیحا شد