عالمیان

معنی کلمه عالمیان در لغت نامه دهخدا

عالمیان. [ ل َ ] ( اِ مرکب ) ج ِ عالَمی ، جهانیان. آنچه در جهان است : و جناح انعام و احسان او بر عالمیان گسترده. ( کلیله و دمنه ). تا عالمیان بدانند که چون با جگرگوشه و قرة العین... ( سندبادنامه ص 204 ).
چون علم لشکر دل یافتم
روی خود از عالمیان تافتم.نظامی.حق تعالی او را به کرامت آن مخصوص گردانید و عالمیان در کنف عدل و رأفت و پناه احسان و عاطفت او آسوده گشتند. ( فارسنامه ابن البلخی ص 21 ). رحمت عالمیان و صفوت آدمیان. ( گلستان ). شخصم به چشم عالمیان خوب منظر است.( گلستان ).

معنی کلمه عالمیان در فرهنگ عمید

همۀ مردم جهان، جهانیان.

معنی کلمه عالمیان در فرهنگ فارسی

جمع عالمی به معنی جهانی، جهانیان، همه مردم جهان
جهانیان آنچه در جهانست

جملاتی از کاربرد کلمه عالمیان

پرده بر عالمیان از سر مستی بدری همچو صبح ار به درآیی ز پس پرده ی ناز
فدای جاه و جلالت جلال جاه تو کو پناه عالمیان ملجا و پناه تو کو
ز ذوق بادۀ وحدت بشکر این نعمت تمام عالمیان را چه شکر است مذاق
امشب دختری می‌میرد فیلمی به کارگردانی مصطفی عالمیان و نویسندگی شهباز زوریا و بر پایه‌ی داستانی از رسول ارونقی کرمانی محصول سال ۱۳۴۸ است.
ای در سرشت عالمیان آفرین تو وز آفرین سرشته ترا عالم آفرین
گفت: «اگر مرا خبر آید که: تو را یک دعا مستجاب است، هرچه خواهی بخواه، من آن دعا را در حق ِ سلطان صرف کنم. از آن که اگر در صلاح ِ خویش دعا کنم، صلاح من تنها بود و صلاح ِ سلاطین صلاح عالمیان است».
پروردگار عالمیان است کردگار هژده هزار عالم را آفریدگار
این عجب نگر همه ثناء اللَّه تعالی از وی می‌آموزند و او بعجز خود از ثناء وی مقر آمد، این چگونه باشد چنانستی که سید گفتی ما چون با خلق باشیم علم ایشان در جنب علم ما جهل نماید، ایشان را شرط خاموشی باشد و مرا شرط گفتن، باز چون بحضرت عزت ذو الجلال رسیم، علم ما و علم عالمیان در جنب علم قدیم حق جهل نماید، آنجا مرا خاموشی سزد و اقرار بعجز دادن. فرمان آمد که ای محمد لا احصی اقرار بعجز است چنان که اعوذ بک منک: لا احصی ثناء علیک: هنوز در بند صفات خویش مانده‌ای و تا از نظر صفات خویش پاک برنخیزی ما را نیابی. آن گه سید گفت: انت کما اثنیت علی نفسک.
در تو قبلۀ حاجات و کعبۀ محتاج ملاذ عالمیان در جوانب و اکناف
باز درختانی که ضعیف‌تراند و سست‌تر، بار ایشان شگرف‌تر است و بزرگتر چون خربزه و کدو و مانند آن. لکن اینجا لطیف‌ایست: آن درختی که بار او شگرف‌تر و بزرگتر است و طاقت کشیدن آن ندارد، او را گفتند: بار گران از گردن خویش بر فرق زمین نه تا عالمیان بدانند که هر کجا ضعیفی است مربّی او لطف حضرت عزّت است، اینست سرّ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ.
تا خبر دارد از اسرار دل عالمیان آفرینندهٔ عالم ‌که علیم است و خبیر