عالم غیب

معنی کلمه عالم غیب در لغت نامه دهخدا

عالم غیب. [ ل َ م ِ غ َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آن جهان و جهان آینده. ( ناظم الاطباء ). مقابل عالم شهادت است. و مراد جهان معقول و مجردات نوریه است که غایب از عالم شهادت است و بالجمله عالم عقول و مجردات و اسماء و صفات حق تعالی است. و عالم آخرت را نیز عالم غیب گویند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).

معنی کلمه عالم غیب در فرهنگ فارسی

آن جهان و جهان آینده مقابل عالم شهادت است

معنی کلمه عالم غیب در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عالم غیب، به حوادثی که در آینده رخ خواهند داد تفسیر شده است. غیب" به معنای پوشیده بودن چیزی از حواس و ادراک است. ارباب لغت گفته اند: "الغیب: کل ما غاب عنک"؛ یعنی هر آنچه از تو غایب و مخفی است، غیب نامیده می شود. لذا عرب هنگامی که خورشید غروب می کند می گوید: "غابت الشمس"؛ یعنی خورشید غایب شد و از دیده ها مخفی گردید.
در اصطلاح قرآن، غیب در مقابل شهادت و امری فراتر از ماده و عالم محسوسات است که با حواس عادّی و مادی قابل درک و حسّ نیست، بلکه ادراک و احساس و شهود آن محتاج ابزار و ادوات دیگری است.
← عیب از منظر علامه طباطبایی
آیت الله جوادی آملی در تفسیر آیه «یؤمنون بالغیب» در سوره بقره، با تشریح مفهوم و اقسام غیب تاکید می کند که اگر کسی به اصول کلّی دین که غیب است، مؤمن و معتقد نباشد، کافر است؛ خواه اصلاً غیبی را قبول نداشته باشد، مثل مادیین؛ یا غیبِ فی الجمله را قبول دارند و نه بالجمله را، مثل مشرکین.آیت الله جوادی آملی در ادامه تفسیر آیات ابتدایی سوره «بقره» به تشریح ویژگیهای پارسایان پرداخته و اولین خصوصیت را ایمان به غیب بیان می کند و می گوید: ... متّقین را وقتی قرآن کریم معرّفی می کند، پنج صفت برای اینها ذکر می کند؛ می فرماید:الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ (این یک صفت) که ایمان به غیب است، وَیقِیمُونَ الصَّلاةَ که رابطه خود را با خدای خود به عنوان بندگی حفظ می کنند (این دو صفت)، وَمِمَّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقُونَ ؛ آنچه را که ما به آنها دادیم، رزقی که ما به آنها اعطا کردیم، آن را در راه رضای خدا انفاق می کنند؛ چه مسائل مالی، چه مسائل علمی (این سه صفت)، وَالَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِمَا اُنْزِلَ اِلَیکَ وَمَا اُنْزِلَ مِن قَبْلِکَ؛ یعنی اینها که به نبوّت عامه و به جمیع انبیا و کتب و مرسلین ایمان دارند، آنچه بر شمای پیامبر نازل شده است و آنچه بر انبیای پیشین (علیهم السّلام) نازل شده است ایمان دارند (این چهار صفت)، وَبِالآخِرَةِ هُمْ یوقِنُونَ ؛ اینها اهل یقین به قیامت اند (این پنج صفت).
مصادیق غیب
باید توجه داشت همه موجودات نسبت به خدا آشکار هستند و هیچ موجودی از او غایب نیست و تقسیم موجودات به غیب و آشکار نسبت به ما انسان ها است و هر موجودی که فراتر از حس و ادراک حسی انسان باشد، نسبت به او غیب محسوب می شود. بعضی از حقایق غیبی که در روایات آمده و در اسلام، ایمان به آنها واجب شمرده شده است عبارتند از:۱- خداوند؛ هر چند خداوند از هر پیدایی پیداتر است و آشکارتر از او یافت نمی شود و به فرمایش امام حسین در دعای عرفه «هیچ وقت تو غایب نبوده ای تا نیازمند دلیلی باشی تا بر وجودت دلالت نماید»؛ ولی چون از دیدگان ظاهری پنهان است بر او غیب اطلاق می شود.۲- وحی۳- امام عصرحضرت مهدی (عج الله): در روایتی از امام صادق (علیه السلام) قیام حضرت امام عصر (عج الله) از مصادیق غیب شناسانده شده است. ۴- ملائکه۵- بهشت و جهنم۶- عقاب و ثواب ؛ برخی از مفسرین؛ مانند طبرسی و زمخشری در تفسیر آیه «الذین یخشون ربهم بالغیب» گفته اند: یعنی این که از خدا می ترسند و حال آن که عذاب خدا را نمی بینند. ۷-اخبار و حالات پیامبران گذشته؛ خداوند در قرآن بعد از نقل جریان نوح می فرماید:« این از اخبار غیب است که پیش از آن که ما به تو وحی کنیم تو و قوم تو هیچ از آن آگاه نبودی». ۸-قیامت و احوال آن: مهمترین غیبی که در موارد فراوان از آن به عنوان غیب؛ یاد شده، قیامت است. در روایتی امام باقر (علیه السلام) در ذیل آیه ۳ سوره بقره ایمان به غیب را این گونه تفسیر می فرماید: «(مؤمنان کسانی هستند که) تصدیق می کنند روز حشر و نشر را و وعد و وعید را». ۹- در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) عالم غیب به حوادثی که در آینده رخ خواهند داد و عالم شهادت به حوادثی که اتفاق افتاده اند، تفسیر شده است که علامه طباطبایی در ذیل این حدیث می فرماید: حوادث آینده یکی از مصادیق بارز عالم غیب است و عالم غیب منحصر به این یک مورد نیست. ۱۰- رجعت : در حدیثی از امام باقر (علیه السلام) رجعت نیز از مصادیق غیب شناسانده شده است.
← ایمان به رسول
...
[ویکی شیعه] عالَم غیب، بخشی از هستی که با حواس پنج گانه قابل مشاهده نیست. عالَم غیب در مقابل عالم شُهود است که با حواس پنج گانه درک می شود. برخی از آیات قرآن، آگاهی از عالم غیب را ویژه خداوند دانسته اند؛ اما در آیه ای آمده است که پیامبران هم می توانند علم غیب داشته باشند. علماء شیعه معتقدند که به جهت آنکه جانشینی پیامبر(ص) مستلزم آگاهی های فوق بشری است، امامان نیز از عالَم غیب اطلاع دارند. روایات بسیاری بر این مطلب دلالت می کنند. به باور برخی از علماء شیعه پیامبران و امامان تنها به وسیله تعلیم خداوند، از عالَم غیب مطلع می شوند. برخی ارتباط انسان های عادی با عالَم غیب را نیز ممکن می دانند.
غیب به معنای چیز پنهان است و در مقابل شهود قرار دارد که امور محسوس را شامل می شود. برطبق آموزه های دینی، هستی به دو بخش کلی عالَم شهود و عالم غیب تقسیم می شود: منظور از عالم شهود، جهان طبیعت و موجودات مادی است که با حواس پنج گانه قابل مشاهده هستند و منظور از عالم غیب، جهان و موجوداتی است که با حواس پنج گانه درک نمی شوند. علامه طباطبایی در المیزان، وحی و جهان آخرت را از مصادیق غیب دانسته است. برخی معتقدند که عالم غیب و عالم شهود مانند زمین و آسمان نیستند که وجود مستقل داشته باشند. این دو عالم وجود نسبی دارند؛ یعنی ممکن است برخی از مراتب وجود برای برخی از موجودات قابل مشاهده باشد و برای برخی دیگر پوشیده باشد. در این صورت برای دسته اول عالم شهود و برای دسته دوم عالم غیب است. قرآن یکی از ویژگی های مؤمنان را ایمان به عالم غیب بیان کرده است.
آیات بسیاری از قرآن از عالم غیب سخن گفته و آگاهی از آن را به خداوند نسبت داده اند. برخی از آیات آگاهی از عالم غیب را ویژه خداوند دانسته اند. از آن جمله آیه ۶۵ سوره نمل است که می گوید: «قُلْ لا یَعْلَمُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَیْبَ إِلاَّ اللَّهُ» (هرکه در آسمان ها و زمین است، جز خدا، غیب را نمى ‏شناسد و نمی ‏داند)؛ همچنین در آیاتی پیامبران از عدم آگاهی خود از علم غیب سخن گفته اند؛ برای مثال آیه ۳۱ سوره هود از قول حضرت نوح(ع) نقل می کند: «وَ لا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدی خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَیْبَ (من هرگز به شما نمی ‏گویم خزائن الهى نزد من است و غیب هم نمی دانم)

جملاتی از کاربرد کلمه عالم غیب

تو نداری خبر ز عالم غیب بازنشناسی از هنرها عیب
لعلیست که او شکر فروشی داند وز عالم غیب باده نوشی داند
که چون رسی به نهایت کران عالم غیب از آن گذر کن و کاهل مباش چون رنجور
زد به گوشش سروش عالم غیب مژده ان ربنا لغفور
مایه ریزش او می رسد از عالم غیب هر کرا همچو صدف دست گهرباری هست
باران: کنایت از فیض حق تعالی است، و رحمت او، که از عالم غیب بر جهان امکان صادر می‌شود، و ممکنات بر حسب مراتب و میزان استعداد خود از آن بهره‌مند می‌شوند. غلبه عنایات الهی نیز می‌باشد.
غرض آنک روح انسانی تا بر ملک و ملکوت روحانی و جسمانی گذر میکند و بقالب انسانی تعلق میگیرد و آلت جسمانی را در افعال استعمال میدهد هر دم و نفس که از وی صادر می‌شود حمله موجب حجب و بعد و ظلمت می‌باشد و سبب حرمان روح از عالم غیب میگردد تا از ان عالم بکلی بیخبر شود و گاه بود که هزار مخبر خبر میدهد که تو وقتی در عالم دیگر بود‌ه‌ای قبول نکند و بدان ایمان نیارد.
دهنت عالم غیب است و میان سر دقیق این کسی را که تواش پشت و پناهی دانست
نه چنان به کار خویش فرو مانده ام که جنون عشق یا تدبیر عقلم از غرقاب حیرت رخت به ساحل تواند برد. هم مگر از عالم غیب وسیلتی خیزد و الا کار خراب است و خیالات یاران نقش بر آب، بیت:
تو پر از عیب و قصد عالم غیب نتوان کرد خاصه با شک و ریب
نظر به عالم غیب است گوشه گیران را ز خال کنج لب یار دانه می طلبم