عاشوری

معنی کلمه عاشوری در لغت نامه دهخدا

عاشوری. ( اِ ) نام آشی که در کرمان و بعضی ولایات دیگر به نذر در روز عاشورا پزند و هر نوع حبوب در آن ریزند. ( یادداشت مؤلف ).
عاشوری. [ را ] ( ع اِ ) رجوع به عاشور و عاشورا و عاشوراء شود.

معنی کلمه عاشوری در فرهنگ فارسی

نام آشی که در کرمان و بعضی ولایات دیگر بنذر در روز عاشورا پزند و هر نوع حبوب در آن ریزند .

جملاتی از کاربرد کلمه عاشوری

آفتابگردان‌های وحشی فیلمی به کارگردانی و نویسندگی نورمحمد عاشوری نسب ساختهٔ سال ۱۳۸۲ است.
وی مبارزات سیاسی خود را از سال ۱۳۴۱ هم‌زمان با نهضت اسلامی آغاز کرد و توسط دستگاه امنیتی پهلوی (ساواک) تحت نظر بوده و به دفعات مختلف احضار و بازجویی می‌شد. عاشوری در قم تحصیلات عالی (درس خارج) خود را ادامه نداد و جهت تبلیغات مذهبی به بوشهر آمد و به فعالیت علیه حکومت پهلوی پرداخت. با روحانیونی همچون یزدی در کنگان، سید حسن طاهری خرم‌آبادی در گناوه و آذری قمی در برازجان که همگی این سه نفر در سال ۱۳۵۰ به استان تبعید شده بودند دیدارهای مکرر داشت.
با افزایش مبارزات مردم استان بوشهر علیه حکومت پهلوی در سال ۱۳۵۷ عاشوری نیز با هدایت و رهبری این مبارزات در بوشهر، باعث شد که ساواک و شهربانی بوشهر به دنبال راه چاره‌ای برای خاموش کردن این تحرکات باشند و منشأ فعالیت‌های ضد حکومتی در بوشهر را از بین ببرند.