عازر

معنی کلمه عازر در لغت نامه دهخدا

عازر. [ زَ ] ( اِخ ) نام آن مردی است که عیسی ( ع ) او را بعد ازمرگ زنده کرد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) :
عازر ثانی منم یافته از وی حیات
عیسی دلها وی است داده تنم را شفا.خاقانی.و رجوع به آزر شود.
عازر. [ زِ ] ( اِخ ) آزر. دوست ابراهیم. ( عقدالفرید ج 3 ص 90 ). و همان است که در قرآن آزر و پدر ابراهیم معرفی شده است : و اذ قال ابراهیم لابیه آزر أتتخذ أصناماً آلهة. ( قرآن 74/6 ). برخی از مفسرین گویند عموی ابراهیم بوده است. در تفسیر تبیان است که آزر جد مادری و یا عموی ابراهیم بوده است زیرا پدر ابراهیم از مؤمنان بوده است و از گفتار مجاهد نقل کند که آزر نام بت است. ( تفسیر تبیان ج 1 ص 626 ).

معنی کلمه عازر در فرهنگ فارسی

برادر مریم (ع ) که توسط عیسی مسیح احیا شد . ذکران وی در ۱۷ دسامبر است .
آزر دوست ابراهیم . و همانست که قر آن آزر و پدر ابراهیم معرفی شده است .

جملاتی از کاربرد کلمه عازر

شکر که عیسی رسید عازر ما زنده شد شکر که موسی نمود معجزه خوب خویش
عیسی جان دررسید بر سر عازر دمید عازر از افسون او حشر شد از گور خویش
از شه عیسوی نفس عازر ملک زنده شد معجزه را همین قدر هست گوای راستین
نیستی معذور بالله‌ گرت باید ز ابلهی عیسی‌ جان بخش را همسنگ عازر داشتن
عیسی عهدی که از تو قالب ملکت چون تن عازر به یک قیام برآمد
به جهانیان نماید تن مرده زنده کردن چو مسیح خوبی تو سوی گور عازر آمد
زنده کردم سخن ار شاکر من شد چه عجب که ز عازر صفت شکر مسیحا شنوند
از تو جانم از اجل نک جان ببرد عازر ار شد زنده زان دم باز مرد