عازب

معنی کلمه عازب در لغت نامه دهخدا

عازب. [ زِ] ( ع ص ) آب و گیاه دوردست. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ( ص ) شتران که شب در حی نیایند. ( منتهی الارب ). شاة عازب ؛ گوسپندان دور در چراگاه. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || مرد بی زن و بی اهل. ج ،عزاب. || غایب و پنهان. ( ناظم الاطباء ).
عازب. [ زِ ] ( اِخ ) کوهی است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

معنی کلمه عازب در فرهنگ فارسی

کوهی است

جملاتی از کاربرد کلمه عازب

قول رسول اللَّه (ص) للبراء بن عازب فی الحدیث الصحیح حین علمه الدعاء عند النوم ان مت مت علی الفطرة ای علی دین الاسلام و الملّة الحنیفیة.
و عن البراء بن عازب انّ رسول اللَّه (ص) ذکر قصّة روح المؤمن قال: فیعاد روحه فی جسده و یأتیه ملکان فیجلسانه فی قبره فیقولان: من ربّک و ما دینک و من نبیّک و هی آخر فتنة تعرض علی المؤمن فیثبته اللَّه تعالی فیقول: ربّی اللَّه و دینی الاسلام و نبیّی محمد، فینادی مناد من السماء ان صدق عبدی.
براء عازب گفت: مصطفی ص بهفت چیز ما را فرمود و از هفت چیز ما را وا زد. فرمود ما را که ستم رسیده را یاری دهید و سلام بر مسلمانان فراخ دارید و سوگند خواره را راست دارید و خواننده را و میزوانی کننده را اجابت کنید و بیماران را عیادت کنید و بجنازه‌ها روید و عطسه دهنده را یرحمک اللَّه گوئید.
و عن البراء بن عازب قال: کان النبی (ص) ینقل التّراب یوم الخندق حتی اغبرّ بطنه یقول:
و مائتین من سورة البقرة و مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم بعد از آن هفت روز بزیست، و گفته‌اند بیست و یک روز پس از آن بزیست، و گفته‌اند هشتاد و یک روز. ابن عباس گفت پسین آیات که از آسمان فرو آمد این بود و اوائل سورة المائدة الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ و مفسران را خلافست که آخرتر کدام بود، ابی کعب گفت آخرتر لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ بود. براء عازب گفت «یسفتونک» بود، سدی و ضحاک و جماعتی گفتند «وَ اتَّقُوا یَوْماً تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَی اللَّهِ» بود.
روی عن البراء بن عازب انّ النبی (ص) قال مؤمنوا امّتی شهداء ثم تلا هذه الآیة
مازندران برخلاف گیلان (دیلم و طالش و ببر) در دوره اول فتوحات اعراب (۶۴۹–۶۳۷ میلادی) تحت تصرف مسلمانان قرار نگرفت و حتی در زمان بنی امیه تسخیر نشد و در زمان بنی عباس (۷۶۵ میلادی) مناطق جلگه‌ای آن از استراباد تا چالوس به مدت نوزده سال ضمیمه گشت ولی نواحی کوهستانی همچون کجور، سوادکوه، هزارجریب، چهار دانگه، دو دانگه و بندپی مستقل باقی ماندند. در اوایل اسلام در زمان خلافت عثمان سرزمین تالشان، بَبَر، گیلان و دیلم یک‌بار به وسیلهٔ براء بن عازب و بار دیگر به‌وسیلهٔ ولید بن عُقبة بن اَبی مُعَیط فتح شد.
براء عازب گفت که: پیغامبر (ص) علی (ع) را گفت: «یا علی قل اللّهم اجعل لی عندک عهدا، و فی صدور المؤمنین ودا»، فانزل اللَّه تعالی هذه الآیة، فما من مؤمن الّا و هو یحبّ علیّا.