عارضان

معنی کلمه عارضان در لغت نامه دهخدا

عارضان. [ رِ ] ( ع ص ، اِ ) تثنیه عارض ( در حالت رفعی ). رجوع به عارض شود.

معنی کلمه عارضان در فرهنگ فارسی

تثنیه عارض در حالت رفعی

معنی کلمه عارضان در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عارضان، موهای دو طرف صورت تا چانه است.
از عنوان یاد شده به مناسبت در باب طهارت و تجارت سخن گفته اند.
محدوده
عارضان تثنیه «عارض» عبارت است از موهای دو طرف صورت از انتهای عذار (موهای محاذی گوش ) تا بالای چانه. عارضان بر دو طرف صورت؛ یعنی گونه ها نیز اطلاق شده است.
← محدوده وجوب
بنابر قول مشهور ، تراشیدن ریش حرام است. در اینکه شامل عارضان (موی دو طرف صورت تا بالای چانه) نیز می شود تا تراشیدن آن حرام باشد یا نه، اختلاف است.

جملاتی از کاربرد کلمه عارضان

خوشا بروی سمن عارضان سیم اندام عقیق ناب مروّق ز سیمگون اقداح
ببوستان می گل بوی لاله گون مستان مگر ز دست سمن عارضان پردستان
ز آواز ابریشم و بانگ نای سمن عارضان پیش خسرو به پای
پیش که یاوه شوند خرد وشاقان چرخ بر بر گل عارضان ساغر گلگون بیار
چو لاله سمن عارضان غرق خون چو غنچه شده هر یک از خود برون
برآورده مرغ صراحی خروش سمن عارضان جام می‌کرده نوش
سمن عارضان رخ چو زینت دهند به گل برگ بر خال عنبر نهند
عروسان نسرین بناگوش و بکر سمن عارضان گلستان فکر
در حیرتم که با خط یا قوت لعل تو گل عارضان بحسن خط از جا چه میروند؟
ز گل عارضان جام گلگون بخواست ز می خون ز چشمان پرخون بخواست