عارج

معنی کلمه عارج در لغت نامه دهخدا

عارج. [ رِ ] ( ع ص ) بالا برآینده. ( غیاث اللغات ). || پوشیده و غایب. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه عارج در فرهنگ فارسی

بالا بر آینده پوشیده و غایب

جملاتی از کاربرد کلمه عارج

وقت آن شد که کمیل اکمل شود فاضلی عارج شود افضل شود
قوس عارج بحر عود است و رجوع پایه پایه نور را در وی طلوع
رهروان رفتند تا مقصود تو حیران آنک عارج از تن یا ز روح آن سید بطحاستی
رانده در گاه حق ابلیس بر تلبیس را عارج معراج اوج مسجد اقصی کنند
یا عارج المعارج یا سید الرسل یا هادی الخلایق یا موضح السبل