عارج
معنی کلمه عارج در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه عارج
وقت آن شد که کمیل اکمل شود فاضلی عارج شود افضل شود
قوس عارج بحر عود است و رجوع پایه پایه نور را در وی طلوع
رهروان رفتند تا مقصود تو حیران آنک عارج از تن یا ز روح آن سید بطحاستی
رانده در گاه حق ابلیس بر تلبیس را عارج معراج اوج مسجد اقصی کنند
یا عارج المعارج یا سید الرسل یا هادی الخلایق یا موضح السبل