ظهرها

معنی کلمه ظهرها در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی ظَهْرِهَا: کمرش - پشتش
معنی مَنَاکِبِهَا: شانه هایش (کلمه مناکب جمع منکب است ، که نام محل برخورد استخوان بازو با شانه است واین استعاره ایست شبیه آیه 45 سوره فاطر که فرموده : ما ترک علی ظهرها من دابة - هیچ جنبندهای بر پشت زمین زنده و باقی نمیگذاشت . مانند اینکه زمین را به اسبی رام تشبیه کرد...
ریشه کلمه:
ظهر (۵۹ بار)ها (۱۳۹۹ بار)
(به فتح ظ) پشت. معنی اصلی کلمه بنابر قول راغب همین است و معانی دیگر به اعتبار آن می‏باشد، بطور استعاره گفته‏اند: ظهر الارض و بطنها. یعنی رو یشکم و آن در آیه ذیل به معنی اصلی است. . و در آیه . مراد روی زمین است جمع آن در قرآن ظهور است: . ظِهریّ: (به کسر ظ) چیزی است که به پشت انداخته و فراموشش کنند راغب گوید: «ما تَجْعَلَهُ بِظَهْرِکَ فَتَنْساهُ» به نظر جوامع الجامع تبدیل فتح آن به کسر در اثر اضافه بیاء نسبت است . آیا طائفه من بر شما از خدا عزیزتر است که او را پشت سر انداخته و بی اعتنا هستید. این کلمه در قرآن فقط یک بار آمده است. مظاهر: همپشتی. یاری. . . ظهیر: همپشت. کمک. . . کافر بر علیه پروردگارش کمک شیطان است. ظهیره: وقت ظهر و «اظهر فلان» یعنی داخل وقت ظهر شد . . یعنی وقت عشاء و آنگاه که وارد وقت ظهر می‏شوید. ظهور: آشکار شدن. غلبه بالارفتن. مثل . . . که به ترتیب به معنی بروز، غلبه و بالا رفتن است. . ظاهر از اسماء حسنی است که در «بطن» گفته شد. ظهار ظهار و مظاهره آن است که کسی به زنش بگوید: «اَنْتَ عَلَّیَ کَظَهْرِ اُمّی» تو بر من مانند پشت مادرم هستی. و از آیه . روشن می‏شود که عرب با گفتن جمله فوق زنش را مثل مادر خویش می‏دانست و آن طلاق بود، آیه می‏گوید با گفتن این کلمه زن مادر نمی‏شود. تفصیل قضیّه ظهار در سوره مجادله است که فرموده: . در این آیات قبح این عمل بیان شده و نیز زن بدین وسیله حرام می‏شود یا باید طلاق بدهد چنان که در فقه آمده و یا در صورت رجوع به زن باید یک برده آزاد کند اگر نتواند دو ماه روزه گیرد و اگر قادر نباشد شصت فقطر را طعام کند آنگاه زن بر وی حلال می‏شود. در شأن نزول آیات نوشته‏اند: اوس بن صامت زنش را در حال سجده دید پس از نماز خواست با او مجامعت کند، زن امتناع کرد، اوس به غب شد و از او ظهار نمود. زن پیش رسئل خدا «صلی الّه علیه و آله» آمد و گفت: اوس مرا آن گاه که جوان بودم و خواستگار داشتم تزویج کرد و چون سنّم بزرگ شد و دارای فرزندان گردیدم با من ظهار کرد و مثل مادرش گرانید!! حضرت فرمود: نمی‏بینیم مگر آن که بر وی حرام شده‏ای. گفت: یا رسول اللّه او طلاقی به زبان نیاورد و او پدر فرزندان من است و شروع کرد بگفتن: «اَشْکُو اِلَی اللّه شِدَّةَ حالِی» آنگاه آیات «قَدْ سَمِعَ اللّهُ قَوْلَ الَّتی تُجادِلُکَ فی زَوْجِها و تَشْکی اِلیَ اللّه...» نازل گردی.

جملاتی از کاربرد کلمه ظهرها

آن یکتا موی مژگان چشم بنده را گواهی دهد، یقول اللَّه تعالی: تکلمی یا شعرة جفن عین عبدی فاحتجی عن عبدی ای موی مژگان چشم بنده مؤمن من بیار حجّت از بهر بنده من، گوید: بار خدایا گواهی دهم که از بیم عقوبت تو و در آرزوی دیدار تو بسیار گریست، اللَّه گوید: راست می‌گویی و من می‌دیدم، آن گه گوید: این بنده را بگواهی یک تا موی آمرزیدم و منادی ندا کند هذا عتیق اللَّه بشعرة، این سخن گفتن اندامهای بنده ازان غیبهاست که بر خرد آدمی پوشیده است و بر خواست اللَّه حوالت است و در توان وی آن را جای است، نادر یافته پذیرفته و آن را گردن نهاده، و هم ازین باب است که فردا زمین بر بنده گواهی بر کردار وی دهد، و ذلک فی قوله: «یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها» ای تشهد علی کلّ عبد و امة بما عمل علی ظهرها و هم ازین باب است که اللَّه در قرآن دوزخ را خشم گفت «تَکادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ»، و آسمان و زمین که اللَّه را پاسخ داد: «قالَتا أَتَیْنا طائِعِینَ»، همچنین تسبیح جمادات و چیزها که جان ندارد چون صحرا و کوه و دریا و درختان و باد و باران و امثال آن این همه آنست که عقل می‌نپذیرد و دل از ان می‌شورد و دین آن را می‌پذیرد و اللَّه آن را گواهی میدهد مؤمنان بجان و دل قبول میکنند و نادر یافته می‌پذیرند کما قال تعالی: امرنا لنسلم لرب العالمین.
او در جوانی دانشجویی پرجنب وجوش و بی‌قرار بود. با وجود یک سال مطالعه در دانشگاه گوتینگن در سال ۱۷۸۹ به گیاه‌شناسی علاقه‌مند شد و شروع به جمع‌آوری گیاهان کرد. در زمان حضور در مدرسه عالی استخراج معدن در فرایبرگ در سال‌های ۱۷۹۰ تا ۱۷۹۲ صبحها در معدن کار می‌کرد و بعد از ظهرها در کلاس درس حضور می‌یافت و قبل از غروب آفتاب برای بررسی گیاهان به حومه شهر می‌رفت.
از مارس سال ۱۸۸۵، شاهزاده یوشیهیتو به قصر آیاما نقل مکان کرد، جایی که صبح‌ها به او آموزش خواندن، نوشتن، حساب و اخلاق و بعد از ظهرها تمرین ورزش داده می‌شد، اما پیشرفتش به علت تب‌های مکرر و سلامت ضعیف شاهزاده کند بود. از سال ۱۸۸۶، او همراه با ۱۵–۲۰ همکلاسی‌های انتخاب شده اش از سطح اوکه و رتبه بالاتر کازوکو به عنوان مقام سناتوری در یک مدرسه خاص به نام گوگاکومونشو درون کاخ آیاما آموزش داده شد.