ظنی
معنی کلمه ظنی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه ظنی
حسن ظنی بر دل ایشان گشود که نپوشند از عمی جامهٔ کبود
رای تو بیک نپرت دزدیده ببیند ظنی که کمین دارد درخاطر غدار
کاتب آن وحی زان آواز مرغ برده ظنی کو بود همباز مرغ
اما عجب؛ و آن ظنی کاذب بود در نفس چون خویشتن را استحقاق منزلتی شمرد که مستحق آن نبود، و چون بر عیوب و نقصانات خویش وقوف یابد و داند که فضیلت میان خلق مشترک است از عجب ایمن شود، چه کسی که کمال خود با دیگران یابد معجب نبود.
و بعضی دیگر اکتفا به محض تصدیق ظنی یا تقلیدی می نمایند و به هر شبهه ای متزلزل می شوند و حضرت امام جعفر صادق علیه السلام به این اختلاف اشاره کرده و فرموده اند که «از برای ایمان حالات و درجات و طبقات و منازل چند است: بعضی از آنها تام اند و به منتهای تمامیت رسیده اند و بعضی ناقص اند و نقصان آنها واضح است و بعضی از آنها واجح اند و رجحان آنها ظاهر است و شکی نیست که تحصیل جزم، واجب است و مجرد تصدیق ظنی که به مرتبه اخیره است کافی نیست».
پس بنا بر این همه اخبار آثار متین عقل قاطع را بود ظنی به نزدیکیقین
میگوید: چون شما را پنداشتی در دل آید، و در مسلمانی ببدی ظنی برید، آن پنداشت و آن ظن فرا درستی مبرید، و که شما را از کسی بدی در دل آید، بر آن کس بیرون میائید، و که شما را فال بد افتاد، در آن کار که میروید، یا بر آن راه، برمگردید.
گفت: خدایرا دیدم جل جلاله با گناه بسیار خود. اما به سبب حسن ظنی که بدو داشتم همه محو کرد.
در دلم زین خنده ظنی اوفتاد راستی گو عشوه نتوانیم داد
مرا ظنی غلط دوش از قبول رشحهٔ لطفت ابا فرمود و راهم زد به یک وسواس شیطانی