ظننت

معنی کلمه ظننت در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی ظَنَنتُ: عقیده داشتم
ریشه کلمه:
ظنن (۶۹ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه ظننت

اذ الجوزاء اردفت الثریا ظننت بآل فاطمة الظّنونا
«قالُوا یا أَبانا إِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِقُ» گفتند ای پدر ما، ما ریاضت تن را و آزمون قوّت را با یکدیگر سباق می‌بردیم و تیر می‌انداختیم و یوسف از آن که کودک بود او را نزدیک رخت خویش بگذاشتیم، گرگ آمد و او را بخورد، «وَ ما أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنا» معنی مؤمن درین موضع مصدّق است هم چنان که آنجا گفت «وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ» ای یصدق المؤمنین، جایی دیگر گفت «لَنْ نُؤْمِنَ لَکُمْ» ای لن نصدّقکم، «وَ لَوْ کُنَّا صادِقِینَ» لیس یریدون انّ یعقوب لا یصدّق من یعلم انه صادق هذا محال، لا یوصف الانبیاء بذلک و لکنّ المعنی لو کنّا عندک من اهل الثقة و الصدق لاتّهمتنا فی یوسف لمحبّتک ایّاه و ظننت انّا قد کذبناک.
ادنیتنی منک حتی ظننت انک و انی.