طغری. [ طُ را ] ( ع اِ ) طغرا. علامتی که با خط درشت بر طره احکام سلطانی کشند. صاحب تاج العروس گوید: این کلمه تتری است و اصل آن طورغای باشد و فارس و روم ( مقصود ترک عثمانی است ) آن را استعمال کنند. ج ، طغراوات. و آن را پس از طره و پیش از بسمله به منشور ملصق میکرده اند. || وُلف در لغات شاهنامه طغری را بمعنی شاهین یا مرغ شکاری دیگر دانسته و این بیت شاهنامه را نیز شاهد آورده است : بزد طبل و طغری شد اندر هوا شکیبانبد مرغ فرمانروا.( 795 35.M ).و رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 169 و طغرا شود.
معنی کلمه طغری در فرهنگ عمید
= طغرا
معنی کلمه طغری در فرهنگ فارسی
علامتی که با خط درشت بر طره احکام سلطانی کشند .
جملاتی از کاربرد کلمه طغری
که طغری به شاخی برآویختست کنون بازدارش بگیرد به دست
چو طغری پدید آمد آن پیر گفت که ای بر زمین شاه بیبار و جفت
بزد طبل و طغری شد اندر هوا شکیبا نبد مرغ فرمانروا
همه توقیعها را کرد باطل لبش از مشک چون طغری برآورد
ز دیدارشان چشم او خیره شد ز باز و ز طغری دلش تیره شد
همی خواندش شاه طغری به نام دو چشمش به رنگ پر از خون دو جام
به برزین چنین گفت شاه جهان که امروز طغری شد از من نهان
چه اندر صدر تو دیوان طغری چه اندر دست دیوان خاتم جم