طرا. [ طَ ] ( ع اِ ) آنچه غیر از خلقت زمین باشد. یعنی طری غیر ثری است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || چیزی که در احاطه عدد درنیاید از آفرینش یقال هم اکثر من الطرا و الثری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). طرا. [ طُ ] ( اِخ ) قریه ای است در شرقی نیل نزدیک فسطاط از ناحیه صعید مصر. ( معجم البلدان چ مصر ج 6 ص 33 ). رجوع به عیون الاخبار ج 1 ص 201 شود.
معنی کلمه طرا در فرهنگ عمید
به کل، همگی.
معنی کلمه طرا در فرهنگ فارسی
قریه ایست در شرقی نیل نزدیک فسطاط از ناحیه صعید مصر .
جملاتی از کاربرد کلمه طرا
نداک سکرة الارواح طرا و فی لقیاک طاعء کل ناتی
بکعبة قبلة للناس طرا وهذا البیت للعشاق قبله
لاه ربی عن ا لخلائق طرا و هو الله لا یری و یری هو
عیب خصم تو مستر نشود گر بشود مریمش رشته طرا زنده و عیسی نساج
قیل لی أنت أفضل الناس طرا فی المعانی و فی الکلام البدیه
کل امر منه حق مستحق نافذ ینفع الامراض طرا ینجلی منه الکلال
لشگر بدو طرا زد مجلس بدو نوازد شاهی که سر فرازد بر خسروان دوران