معنی کلمه راهدان در لغت نامه دهخدا
همو راهدان هم فرس راهوار
زهی شاه مرکب زهی شهسوار.نظامی ( از بهار عجم ).|| هادی و دلیل. راهنمای راه. ( ناظم الاطباء ) : بر تخت بنشست و راهدانان را بخواند گفت از اینجا راه بکجا کشد؟ گفتند: بکشمیر. ( اسکندرنامه نسخه نفیسی ). || که بر راه و رسم آگاه باشد. که آشنا به آداب و راه و رسم باشد. که راه وصول بچیزی را بلد باشد.