راه پیمایی

معنی کلمه راه پیمایی در لغت نامه دهخدا

راه پیمایی. [ پ َ / پ ِ ] ( حامص مرکب ) راه پیمائی. عمل راه پیما. راه پیمودن. طی طریق کردن. راهنوردی. راهروی. || پیاده برفتن براهی. راهی را بی وسیلتی از وسایل سواری طی کردن.

معنی کلمه راه پیمایی در فرهنگ عمید

پیاده روی، گردش پیاده.

معنی کلمه راه پیمایی در فرهنگ فارسی

عمل راه پیما پیاده روی .

جملاتی از کاربرد کلمه راه پیمایی

آتش اندر آتش شوقت مدام باد کرده راه پیمایی تمام
بر گل بی خار جولان می کند در خارزار راه پیمایی که دامان را کند گردآوری
از ملامت در حریم کعبه شد خونش هدر راه پیمایی که از خار مغیلان سر کشید
گرچه پیش افتاده در ظاهر، ولی رو بر قفاست راه پیمایی که پیش از راهبر افتاده است
می خلد در دیده اش خار ندامت عاقبت راه پیمایی که از پا خار می آرد برون
تا چه منزل راه پیمایی بگو راه بی منزل نباشد ای عمو