راتا

معنی کلمه راتا در لغت نامه دهخدا

راتا. ( اِ ) رادی. دهش. ( فرهنگ ایران باستان از اهنودکات یسنا 33 بند 104 ).
راتا. ( اِخ )فرشته ای است. ( فرهنگ ایران باستان ص 96 ). || یکی از ایزدان است. ( فرهنگ ایران باستان ص 100 ).

معنی کلمه راتا در فرهنگ فارسی

فرشته ای است . یا یکی از ایزدان است .

معنی کلمه راتا در فرهنگ اسم ها

اسم: راتا (دختر) (فارسی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: rātā) (فارسی: راتا) (انگلیسی: rata)
معنی: دهش، ( در اعلام ) فرشته ای است در ایران باستان، رادی، بخشندگی، سخاوت، بخشش، ( اَعلام ) ( در اوستایی ) فرشته ی داد و دهش و بخشندگی، رادی ( بخشندگی، نام فرشته ای است

معنی کلمه راتا در دانشنامه آزاد فارسی

راتا (rata)
گونه هایی از درختان و بالارونده های چوبی و گل دار تیرۀ مورددر نیوزیلند، متعلق به جنس Metrosideros. راتا در تابستان انبوهی از گل های قرمز کُرک دار تولید می کند. بسیاری از آن ها زندگی خود را با رشد بر روی سایر گیاهان آغاز می کنند و قبل از مستقل شدن، به صورت اپی فیت یا رورُست زندگی می کنند. راتای شمالی M. robusta به بلندی ۳۰ متر می رسد و الوار سخت آن را در کشتی سازی به کار می برند.

جملاتی از کاربرد کلمه راتا

گو به خادم تا رود در پیش یار گوید او راتا بیاید پیش من
غنچه‌ها راتا سحرگه برق خرمن می‌شود در ته دامن چراغی کز هوا پوشیده‌اند
قتل او راتا سبب ظاهر شود هر که باشد قاتلش حاضر شود