ذکرت

معنی کلمه ذکرت در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی ذَکَرْتَ: یاد کردی
ریشه کلمه:
ذکر (۲۹۲ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه ذکرت

جز وصف و ذکر تو نکنم زآنکه خوشترست وصفت ز هر حکایت و ذکرت ز هر سخن
گرچه جز ذکرت نمی‌گنجد حدیثی در زبان چون نگینم جای نام توست خالی‌بر زبان
تا به ذکرت گشاده اند زبان ذکرشان پر ز عطر کرده دهان
چنان زی که ذکرت به تحسین کنند چو مردی، نه بر گور نفرین کنند
«ذلِکَ» الذی ذکرت من العذاب الشدید جَزاءُ أَعْداءِ اللَّهِ، ثمّ بیّن ذلک الجزاء فقال: «النَّارُ» ای هو النار، لَهُمْ فِیها ای فی النار دارُ الْخُلْدِ دار اقامة لا انتقال منها جَزاءً بِما کانُوا بِآیاتِنا یَجْحَدُونَ.
بار خدایا مرا خلّت دادی، دیده من از دیدن آن بگردان تا نه از خود بینم. و فرزندان مرا نبوت دادی، ایشان را بسته فعل خود و دیدن خود مگردان. ابن عطاء گفت ابراهیم را فرمود که خانه کعبه را بناز ساز، ابراهیم آن بنا را چنانک فرمود ساخت و تمام کرد، آن گه گفت: «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا» بار خدایا بپذیر از ما آنچ کردیم، عتاب آمد از حق که: امرتک ببناء البیت و مننت علیک به و وفقتک له الا تستحیی ان تمنّ و تقول تقبل منّا فنسیت منّتی علیک و ذکرت فعلک و منّتک، از ابراهیم ملاحظه‌ای رفت بآن کرده خویش تا می‌گفت: «تَقَبَّلْ مِنَّا» فرمان آمد که ای ابراهیم فعل خود و منّت خود می بینی در آنچ کردی و نمی‌دانی که آن توفیق ما بود و منّت ما بود و تخصیص ما بود، ابراهیم (ع) از سیاست این عتاب دعا کرد، گفت: «اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ» بار خدایا دیدن فعل خود و نسبت با خود در راه خلّت ما و نبوت فرزندان صنم است که راه بر ما می‌زند، بلطف خود این صنم از راه ما بردار و هستی ما از پیش بردار و هم چنان منّت خود بر ما می‌دار. و گفته‌اند ابراهیم رونده‌ای بکمال بود، امّا از حدّ تلوین بهیئة تمکین هنوز نرسیده بود، میان لطف حقّ و فقر نفس خود مانده بود، چون با لطف حقّ نگرستی میدان فضل فراخ دیدی، بزبان بسط در حالت انس گفتی: «وَ اغْفِرْ لِأَبِی إِنَّهُ کانَ مِنَ الضَّالِّینَ»، باز بفقر نفس خود نگرستی عرصه‌ای تنگ دیدی و عقبه‌ای خطرناک، بزبان قبض در حالت خوف گفتی: «وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ»، اینست قاعده خوف و رجا اهل‌ شریعت را و قبض و بسط اهل حقیقت را.
ذلِکَ ای الّذی ذکرت کَفَّارَةُ أَیْمانِکُمْ إِذا حَلَفْتُمْ علی یمین، فرأیتم غیرها خیرا منها. چون سوگند خورید کاری را که کنید و ناکردن به، یا نکنید و کردن به، از سوگند خود بازآئید، و آن کنید که بهتر است و نیکوتر، پس آن گه آن سوگند را کفارت کنید.
ای فکر تو نقشبند جان‌ها یک حلقه ذکرت آسمان‌ها
خداوندا که در نزع روانم مگردان لال از ذکرت زبانم
حلقه‌ای نیست خالی از ذکرت گر چه در هیچ حلقه ننشستی