ذات الصدر. [ تُص ْ ص َ ] ( ع اِ مرکب ) ورم حادث در حجاب قاسم صدر. یا گرد آمدن ریم در فضای سینه. ( ذخیره خوارزمشاهی ). ورمی است در پرده سینه یا گرد آمدن ریم است در فضای سینه. ( منتهی الارب ). و صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: نزد پزشکان ورمی است که حادث میشود در پرده ای که سینه رادو نیمه کند. و در طرفی که بر جانب شکم واقع شده باشد پس اگر در جانبی که بر پشت سر واقع شده باشد عارض شود آن را ذات العرض گویند. و داود ضریر انطاکی در تذکره در ذیل کلمه شوصة و ذات جنب گوید: و یقال لما بین الکتفین منها ذات العرض و مقابلها ذات الصدر. رجوع بکلمه ذات الجنب قسمت منقول از تذکره شود. || سرّ مرد. راز. و صاحب غیاث از لطائف نقل کند که ذات الصدر به معنی خداوند سینه یعنی دانای اسرار دل است و مراد از این اولیاء باشد. - انتهی : سدّه و دیدان و استسقاء و سل کسر و ذات الصدر و لدغ و درد دل.مولوی.- ناخوشی ذات الصدر داشتن ؛ به مزاح ، حریص بنشستن صدر مجلس بودن است چنانکه عادت سوء بعض ارباب عمائم است.
معنی کلمه ذات الصدر در فرهنگ عمید
۱. (پزشکی ) درد سینه، ورم پردۀ سینه، التهاب و ورم در حجاب حاجز. ۲. اندیشه و راز درون. ۳. (صفت ) رازدار، دانای اسرار. * بیماری ذات الصدر داشتن: [مجاز] حریص بودن به نشستن در بالای مجلس.
معنی کلمه ذات الصدر در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- بالاخص التهاب و روم حادث در حجاب حاجز ( پرده قاسم صدر و بطن ) را گویند . از لحاظ آسیب ضایعات حجاب حاجز نسبت به اعضائ مجاورش کمترند ولی بطور کلی ضایعات این پرده بسیار وخسم میباشد . ۲ - آنژین سینه : (( سده و دیدان و استسقا و سل کسر و ذات الصدر ولدغ و درد دل ) ) ( مثنوی ) توضیح بیت مذکور در مثنوی نیکلسن نیامده . یا ناخوشی ذات الصدر داشتن . حریص بودن به نشستن درصد مجلس چنان که عادت بعض ارباب عمایم است ( به مزاح گویند ) یا گرد آمدن ریم در فضای سینه .
جملاتی از کاربرد کلمه ذات الصدر
شهره اندر هر افق چون بدر شد صدر را بگرفت ذات الصدر شد