دارالحرب
معنی کلمه دارالحرب در فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] سرزمین های خارج از ممالک اسلامی را می گفتند که با مسلمانان در جنگ بودند.
معنی کلمه دارالحرب در فرهنگ فارسی
معنی کلمه دارالحرب در دانشنامه آزاد فارسی
معنی کلمه دارالحرب در دانشنامه اسلامی
دار الحرب به سرزمینی گفته می شود که کافران در آن سکونت دارند و احکام کفر در آن جا نافذ و جاری است. مقابل آن دار الاسلام قرار دارد.
امامت جماعت و دار الحرب
در فرض اختلاف دو یا چند نفر بر سر امامت جماعت، برای تقدیم یکی از آنان به مرجّحات رجوع می شود. از جمله مرجّحات، پیشگام بودن یکی از آنان در هجرت از دار الحرب به دار الاسلام است که در صورت برابر بودن آنان در آگاهی از احکام شرعی (فقه) به آن رجوع می شود.برخی گفته اند مرجّح فوق مربوط به قبل از فتح مکّه می باشد و پس از فتح مکّه، هجرت قطع شده است؛ از این رو، در زمان ما چنین مرجّحی وجود ندارد.
استفاده از آلات معابد در مسجد
استفاده از آلات و اثاث معابد ویران شده در دار الحرب، تنها در مساجد جایز است.
گنج یافته شده در دار الحرب
...
[ویکی شیعه] دارالحرب یا دارالکفر سرزمین هایى که خارج از قلمرو حاکمیت اسلامند و با کشورهاى اسلامى سر جنگ دارند. در این مناطق کفار زندگی می کنند و احکام کفر نیز در آن ها جارى است در مقابل آن دارالاسلام قرار دارد. شهید اول دارالحرب را مناطقی می داند که در آنها قوانین کفار عمل می شود و مسلمانی در آن مناطق زندگی نکند مگر اینکه با کفار پیمانی بسته باشد.
بنا بر نقل تاریخ در دوران پیامبر (ص)، مدینه را دارالاسلام و مکه را پیش از فتح و پس از هجرت صحابه پیامبر(ص) از آنجا، دارالحرب مى گفتند اما بعد از فتح مکه پیامبر (ص) آن را دارالاسلام نامید. دارالحرب دارای تقسیمات و احکامی خاصی در فقه است.
دارالحرب سرزمین هایى که خارج از قلمرو حاکمیت اسلامند و با کشورهاى اسلامى سر جنگ دارند. در این مناطق کفار زندگی می کنند و احکام کفر نیز در آن ها جارى است. در مقابل آن دارالاسلام قرار دارد. در فقه از دارالحرب در بحث های صلاة، خمس، جهاد، تجارت و غیره سخن گفته اند.شهید اول نقل می کند دارالحرب به منطقه ای گفته می شود که در آن ها قوانین کفار اجرا می شود و در آنجا مسلمانی ساکن نیست مگر آن که با کافران پیمان صلح بسته است.
جملاتی از کاربرد کلمه دارالحرب
آوردهاند کی یکی از مشایخ در عهد شیخ بغزا رفته بود بولایت روم، روزی در آن دارالحرب میرفت، ابلیس را دید، گفت: ای ملعون اینجا چه میکنی که دل تو ازین جماعت کی اینجا هستند فارغست؟ گفت من اینجا بیاختیار خویش افتادهام. گفت چگونه؟ گفت من بمیهنه میگذشتم، شیخ بوسعید بوالخیر از مسجد با سرای میشد در راه عطسۀ داد مرا اینجا افگند.