دادبخش

معنی کلمه دادبخش در لغت نامه دهخدا

دادبخش. [ب َ ] ( نف مرکب ) عدالت بخش. بخشنده عدل :
بنام بزرگ ایزد دادبخش
که ما را ز هر دانش او داد بخش.نظامی.چنان داند آن خسرو دادبخش
که چون مادر این بوم راندیم رخش.نظامی. || ( اِخ ) خدای تعالی :
ببخشای بر من تو ای دادبخش
که از خون دل گشت رخساره رخش.فردوسی.

معنی کلمه دادبخش در فرهنگ عمید

بخشندۀ عدل وداد، داددهنده، عادل.

معنی کلمه دادبخش در فرهنگ اسم ها

اسم: دادبخش (پسر) (فارسی) (تلفظ: dād bakhš) (فارسی: دادبخش) (انگلیسی: dad bakhsh)
معنی: بخشندۀ عدل و داد، داد دهنده، عادل، از نام های خداوند تعالی، دادگر، ( به مجاز ) خداوند

جملاتی از کاربرد کلمه دادبخش

ای که خواهی دادبخش غم به مسکینان خویش چون منت مسکین ترم اول به من در آن نصیب
انداخت سایه کرم آن شاه دادبخش جامی بخواه از ستم روزگار داد
ای شهریار عادل و دارای دادبخش ای شهسوار باذل و میر جهان ستان
به نام دادبخش دادخواهان گنه بخشنده صاحب گناهان
بخند گو لب مظلوم از بشارت بخت که دادبخش به سر وقت دادخواه رسید
جویندهٔ رضای تو سلطان دادبخش دارندهٔ بقای تو سبحان دادگر