خانه سوز. [ن َ / ن ِ ] ( نف مرکب ) کسی که سبب رسوایی خانواده گردد. ( ناظم الاطباء ). چیزی که موجب آتش زدن و بر باد دادن خانواده شود. سوزنده خانه و خانمان : در خرمن نشاطم افتاد آتش غم تا عشق خانه سوزم در سینه کرد منزل.سنائی ( از آنندراج ).بشب سنگ بالایی ای خانه سوز چرا سنگ زیرین نباشی بروز؟سعدی ( بوستان ).
معنی کلمه خانه سوز در فرهنگ عمید
= خانمان سوز
معنی کلمه خانه سوز در فرهنگ فارسی
کسی که سبب رسوایی خانواده گردد
جملاتی از کاربرد کلمه خانه سوز
این حسن دلفروز فروغی زبزم تو وین عشق خانه سوز شرابی زجام تست
تا که مراست خرمنی آتش خانه سوز من بهر خدا تو نگذری هیچ بکشت دیگران
خانه پر بود از متاع صبر این دیوانه را سوخت عشق خانه سوز اول متاع خانه را
فرخنده ساز یکرهم ای بخت خانه سوز عمری ز ناکسی تو بودم زبون بسست
گر که از تاثیر فقر خانه سوز شامها خفتم گرسنه تا به روز
ز جنبیدن آتش خانه سوز برآمد هوائی چو ابر تموز
آبی بزن بر آتشم ای عشق خانه سوز کز سوز عقل و نفس عیان شد شرارتی
زین سان که لاابالی و رندم، ز اشتیاق آن خانه سوز پرده نشین می کشد مرا
قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرستم ز جام جرعه چه خیزد سرقرابه شکستم
ای عشق خانه سوز من ای مظهر علی من کافرم اگر بپرستم ورای تو