خام جوش

معنی کلمه خام جوش در لغت نامه دهخدا

خام جوش. ( ن مف مرکب ، اِ مرکب ) غذای نیک ناپخته. خام پخته. || مرد بی تجربه. مرد ناپخته :
ولی بجوشم ازین خام جوش یک سبلت
قراطغانشه پشمین گه طعان و ضراب.خاقانی.

معنی کلمه خام جوش در فرهنگ عمید

بی تجربه.

معنی کلمه خام جوش در فرهنگ فارسی

غذای نیک ناپخته خام پخته

جملاتی از کاربرد کلمه خام جوش

برای ناقص چندی دلم نمی سوزد جهان پر ز هوس،‌ دیگ خام جوش من است
دل افسرده هر خام جوش ما نمی‌داند کسی تا می ننوشد نشئه صهبا نمی‌داند