خالص شده
جملاتی از کاربرد کلمه خالص شده
اما این اشتباه مر بیشتر از خلق را تا همی مر تشریف نفس را منکر شوند، به دو سبب همی اوفتد: یکی بدانکه جوهر نفس را همی اثبات نتوانند کردن، و دیگر بدانکه شرف نفس اندر انقیاد او بسته است مر صانع خویش را (و آن انقیاد از او مر صانع را) جز به میانجیان نفسانی نباشد. و دلیل بر درستی این قول آن است که جسم جوهری منقاد است مر صانع را و مهیاست مر پذیرفتن صورت های خویش را که شرف و جمال او بدان است، و میانجیان جسمانی که جسم صورت بدیشان پذیرد – و آن تخم ها و نطفه ها و افلاک و انجم اند – ایستاده اند بر تصویر مر جسم را، لاجرم شرف بر او ظاهر همی شود بدانچه مر او را – اعنی جسم را – خواست نیست و مر نفس را خواست است، و انقیاد او همی حاصل نشود به کلیت مر صانع خویش را و میانجیان نفسانی را – چنانکه انقیاد جسم خالص شده است مر صانع را و میانجیان جسمانی را - ، لاجرم بیشتر از نفس همی بی جمال (و شرف) بماند بدین سبب که یاد کردیم، و این حجتی شافی است.
از بهر آن به مرثیه تو ثنای من خالص شده که بی طمع و بی ریا شده
گر زر خالص شده ای خوش تو را ور نه چه چاره ست ز آتش تو را
اعتبار این معادله به وسیلهٔ تجربیات بیشماری تأیید شده است. موفقیت در کاربرد آن برای اجسام در حال سقوط آزاد منتهی به تعمیم اصل بقای انرژی برای استفاده در همه فرایندهای مکانیکی خالص شده است. شواهد تجربی فراوانی تاکنون برای تأیید این تعمیم حاصل گردیده است.