خاص الخاص

معنی کلمه خاص الخاص در لغت نامه دهخدا

خاص الخاص. [ خاص ْ صُل خاص ص ] ( ع اِ مرکب ) گروهی که در سیر و سلوک ببالاترین مقام رسیده اند : پس علم الیقین بمجاهدت و عین الیقین بمؤانست و حق الیقین بمشاهدت بود و این یکی عام است و دیگر خاص و سدیگر خاص الخاص. واﷲاعلم بالصواب. ( کشف المحجوب هجویری چ ژوکوفسکی ص 497 و 498 ).

معنی کلمه خاص الخاص در فرهنگ عمید

کسانی که در سیروسلوک به بالاترین مقام رسیده باشند.

معنی کلمه خاص الخاص در فرهنگ فارسی

۱ - ویژه ویژه ۲ - خدای تعالی : (( کشتی عشق که فن و فرجش اخلاص است مطلعش نام گل حضرت خاص الخاص است . ) ) ( گل کشتی )
گروهی که در سیر و سلوک به بالاترین مقام رسیده اند .

جملاتی از کاربرد کلمه خاص الخاص

سیم یافت رحمت خاص از مقام عندیت و آن خاص الخاصان را باشد زیراک برخورداران از صفت رحمت سه‌طایفه‌اند: عوام و خواص و خاص الخاص‌ عوام و خواص بواسطه یابند و خاص الخاص بی‌واسطه.
بسا عاما که گوید خاص گشتم چو خاص الخاص و خاص الخاص گشتم
ای ترا فضل و هنر خاص الخاص وی ترا اهل هنر زنهاری
بسی فرق است در تلوین و تمکین میان خاص و خاص الخاص مسکین
در آن مجلس نزد دیگر کسی دم به غیر از یک دو خاص الخاص محرم
حضرت مستان خاص الخاص ما است مجلس آزادگان است الصلا
در حجت خاص الخاص نام تو بر م ز اخلاص تا زهره شود رقاص در این چمن خضرا
بو بکر شبلی گفت قدس اللَّه روحه: قبله سه‌اند قبله عام و قبله خاص و قبله خاص الخاص، اما قبله عام کعبه است در میان جهان، و قبله خاص عرش است بر آسمان، مستوی بر آن خدای جهان، و قبله خاص الخاص دل مریدان و جان عارفان فهم ینظرون بنور قلوبهم الی ربهم بنور دل خویش می‌نگرند بخداوند خویش.
بود آن خلد روحانی وجودش که خاص الخاص را آمد معین
هر که با مداح خاص الخاص سلطان این کند با دگر مردم چه باشد داب این بیداد کیش