خاتم بند. [ ت َ ب َ ] ( نف مرکب ) آنکه بر استخوان فیل و شتر و جز آن گلها و تصویرات کنده بکند و این حرفه را خاتم بندی و خاتم بستن نیز گویند. ( آنندراج ). آنکه از عاج و استخوان شتر و چوب و غیره گلها و نقوش بر بعضی چیزها کند. ( غیاث اللغات ) : صد نقش بر استخوانم افکنده ز داغ گویا که لب لعل تو خاتم بند است.مفید بلخی ( از آنندراج ).رجوع به خاتم کار و خاتم کاری شود.
معنی کلمه خاتم بند در فرهنگ عمید
= خاتم کار
معنی کلمه خاتم بند در فرهنگ فارسی
( صفت ) آنکه از عاج فیل و شتر و چوب و جز آن گلها و نقوشی بر سطح چیزی ( چوب و غیره ) ایجاد کند .
جملاتی از کاربرد کلمه خاتم بند
زآبنوس خط و عاج ز نخش خاتم بند مجری صبح من و مجمره شام منست