معنی کلمه جادوفریب در لغت نامه دهخدا
بتی شمن کُش ، جادوفریب و سحرنما
برخ بهار بهار و بمهر باد خزان.ابوالحسن بهرامی.زعطر خویش همی بند جادوئی سازد
دو زلف کوته جادوفریب دلبررا.معزی.ای مسلمانان فغان زین نرگس جادوفریب
کو بیک ره برد از من صبر و آرام و شکیب.سعدی.