جائر. [ ءِ ] ( ع ص ) از جور. ستمکار. ( منتهی الارب ). جورکننده و ستمکار. ( غیاث اللغات ). ستمکار. ( دهار ). ظالم. بیدادگر. ستمگر. ج ، جائرون ، جَوَرَه ، جارَة. || آنکه از راه حق میل کند براه باطل. ( غیاث اللغات ). گشته از راه. ( ترجمان علامه جرجانی ). جائر. [ ءِ ] ( ع اِمص ) از ج َءْرَ شورش دل. || بگلو درماندگی چیزی. || ( مص ) گرفتن گلو و خراش آن از خوردن چیزی چرب. ( منتهی الارب ). جائر. [ ءِ ] ( ع اِمص ) از ج َی َرَ. گرمی دل از خشم و گرسنگی. ( منتهی الارب ).
معنی کلمه جائر در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- ستمکار جور کننده ظالم . ۲- آنکه از راه حق براه باطل میل کند گشته از راه . ۳- ( اسم ) گرمی دل از گرسنگی و خشم . ۴- کسی که بدون رعایت قوانین موضوع. شیعه قدرت را بدست گیرد یا کسی که از چنین شخصی قبول شغلی کند. جمع جائرون . گرمی دل از خشم و گرسنگی
معنی کلمه جائر در دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی جَائِرٌ: منحرف از هدف معنی قَصْدُ: راهی که رهرواش را به هدف می رساند(قصد به معنای استقامت راه است ، یعنی راه آنطور مستقیم باشد که در رساندن سالک خود به هدف ، قیوم و مسلط باشد ، و ظاهرا این کلمه که مصدر است در عبارت "عَلَی ﭐللَّهِ قَصْدُ ﭐلسَّبِیلِ " به معنای اسم فاعل است ، و اضافه شدن... ریشه کلمه: جور (۱۳ بار)
جملاتی از کاربرد کلمه جائر
در دور تو دست فلک جائر چون سایهٔ شمعست به کوتاهی
و قال النبی صلیالله علیه و سلم: «ان افضل عبادلله عندالله منزله یومالقیامه امام عادل رفق و ان شر عبادالله عندالله منزله یوم القیامه امام جائر خرق».
«فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ» ای یخالفون امره «و عن» زیادة، و قیل معناه یعرضون عن امره، و قیل بعد امره، کقوله: «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ» ای بعد جوع، و الهاء یعود الی اللَّه و قیل الی النبیّ، و الامر هو من امر الدّنیا، و قیل من امر الآخرة، «أَنْ تُصِیبَهُمْ فِتْنَةٌ» ای کفر بعد ایمان، و قیل بلیّة تظهر ما فی قلوبهم من النفاق، و قیل سلطان جائر یسلّط علیهم، و قیل الفتنة للعوام و البلاء للخواصّ و قیل الفتنة مأخوذ بها و البلاء معفوّ عنه و مثاب علیه، «أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ» عقوبة شدیدة فی الآخرة.
زانکه نزدیک حاکم جائر کرد حق را برای حق ظاهر
وانکه او از جور جائر بود ترسان پیش ازین در پناه عدل تو ایمن ز جور جائرست