معنی کلمه جا شدن در لغت نامه دهخدا جاشدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) جای گرفتن. مستقر گردیدن. جای گزین شدن.
جملاتی از کاربرد کلمه جا شدن به بحر و به خشکی به هر جا شدن بدین مر تو را فال باید زدن که چون ملک ایرانم آمد به دست نخواهم به یک جا شدن پای بست