ثنایی

معنی کلمه ثنایی در فرهنگ عمید

ویژگی کلمۀ دوحرفی، دارای دو حرف.

معنی کلمه ثنایی در فرهنگ فارسی

کلمه دو حرفی

جملاتی از کاربرد کلمه ثنایی

و اگر گوئیم تعالی و ارتفع و تکبر، ثنایی است بذکر وصف او و عزّ او. و اگر گوئیم هو الذی یجی‌ء البرکة من قبله، ثنایی است بذکر احسان او و فضل او با بندگان او: اول اشارت است بوجود احدی و کون صمدی، دوم اشارت است بصفات سرمدی و عزت ازلی، سوم اشارت است بکارسازی و بنده‌نوازی و مهربانی. و شرط بنده آنست که چون ثناء حق جلّ جلاله آغاز کند و زبان خویش بستایش او بگشاید مجرّد و منفرد گردد، نه بر دل غباری، نه بر پشت باری، نه در سینه آزاری، نه با کس شماری. تخته خود از غبار اغیار سترده، نهاد خود را زهر قهر چشانیده و همت خود از ذروه عرش گذرانیده. گوی طرب در میدان طلب انداخته، تیغ قهر از نیام رجولیّت آخته، خان و مان بشریّت بجملگی واپرداخته، بر نطع عشق مهره دل‌باخته، جامه جفا چاک کرده، لباس وفا دوخته، از دو کون رمیده و با دوست آرمیده.
اسکان قلبی! علیکم ثنایی افیضوا علینا، کووس البقء
ای به دانایی معروف چرا می‌گویی در ثنایی که فرستادی از نادانی
گر ثنایی سزای او باشد از لبِ کبریایِ او باشد
هر کجا سوزان نشینم در صفات حسن تو با زبانی آتشین گویم ثنایی همچو شمع
از زبان خود ثنایی گوی ما را در عرب تا زبان ما ترا اندر عجم گوید ثنا
کامگارا دل و طبع تو به ثنایی بر ما زایر الحاج همه عاریه کم ریخته اند
نمیدارم طمع مدح و ثنایی ولیکن چشم میدارم دعایی
شایسته دعایی زیبنده ثنایی روز بدت نباشد دارد خدا نگاهت
عمرو کافر کشتن او را نیست مدحی یا ثنایی آنکه می باشد به امرش هست و بود عمرو کافر