ثمرات

معنی کلمه ثمرات در لغت نامه دهخدا

ثمرات. [ ث َ م َ ] ( ع اِ ) ج ِ ثمرة. درختها. ثمره ها. میوه ها. بارها :
کشتی حسنات وثمراتش بدرودی.منوچهری.چون نقاب خاک از چهره بگشاد [ دانه ]...لاشک آنرا بپرورانند و از ثمرات آن منفعت گیرند. ( کلیله و دمنه ). || فوائد، نتائج : و فوائد و ثمرات آن او را مهنا شود. ( کلیله و دمنه ). هر که طاعت را شعار و دثار خویش کند از ثمرات دنیا و عقبی بهره ور گردد. ( کلیله و دمنه ). وانواع تمتع و برخورداری از مواسم جوانی و ثمرات ملک و دولت ارزانی دارد. ( کلیله و دمنه ). و یکی از ثمرات نیکوئی آن است که از حسرت فنا و زوال دنیا فارغ توان زیست. ( کلیله و دمنه ). و ثمرات و فواید آن را بصحیفه دل بنگاشتم. ( کلیله و دمنه ). و هر چند در ثمرات عفت تأمل بیش کردم رغبت من در اکتساب آن زیادت گشت. ( کلیله و دمنه ).

معنی کلمه ثمرات در فرهنگ عمید

= ثمره

معنی کلمه ثمرات در فرهنگ فارسی

میوه ها، جمع ثمره
( اسم ) جمع ثمره . ۱- میوه ها بارها. ۲- نتیجه ها نفها سودها.

معنی کلمه ثمرات در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی ثَّمَرَاتِ: میوه ها
ریشه کلمه:
ثمر (۲۴ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه ثمرات

بدان که مرتبه رضا از ثمرات محبت و نتیجه آن صفت است، زیرا محبت با کسی، لازم دارد رضای به افعال محبوب را، و لذت یافتن از آن را و سرور و لذت از افعال محبوب به یکی از دو وجه می شود:
دیدار از من دریغ مدار و دوستی و برادری ضایع مگردان. چه هرکه دوستی به جهد بسیار در دایره محبت کشد و بی‌موجبی بیرون گذارد از ثمرات موالات محروم ماند و دیگر، دوستان از وی نومید شوند.
گر سمومی وزد ز باغ دلم ثمرات جنان خراب شود
و آن عبارت است از حالتی که آدمی خود را بالاتر از دیگری ببیند و اعتقاد برتری خود را بر غیر داشته باشد و فرق این با عجب، آن است که آدمی خود را شخصی داند، و خود پسند باشد، اگر چه پای کسی دیگر در میان نباشد، ولی در کبر، باید پای غیر نیز در میان آید تا خود را از آن برتر داند و بالاتر بیند و این کبر، صفتی است در نفس و باطن و از برای این صفت، در ظاهر، آثار و ثمرات چندی است که اظهار آن آثار را تکبر گویند .
این شهر طبق وعده‌های مسئولین استانی و تلاشهای پیگیرانه اهالی در آینده‌ای نزدیک به شهرستان ارتقاء خواهد یافت و شاید همین امر باعث جذب سرمایه‌گذاران بزرگی همچون خودروسازی شده‌است. بازگشت مهاجرین به زادگاه خویش از ثمرات همین امر بوده و خواهد بود.
برهمن جواب داد که: عقل عمده سعادت و مفتاح نهمت است و هرکه بدان فضیلت متحلی بود و جمال حلم و ثبات بدان پیوست سزاوار دولت و شایان عز و رفعت گشت. اما ثمرات آن بتقدیر ازلی متعلق است. و پادشاه زاده ای بر در منظور نبشته بود که «اصل سعادت قضای آسمانی است و کلی اسباب و وسایل ضایع و باطل است »؛ و آن سخن را داستانی گویند. رای پرسید که: چگونه است آن؟
سبب خوف این است، اما ثمره وی در دست و در تن و در جوارح. اما در دل آن که شهوات دنیا منغص کند و پروای آن ببرد که اگر کسی را شهوت زنی یا طعامی باشد، چون در چنگال اسیر افتاد یا در زندان سلطان قاهر افتاد، وی را پروای شهوت نماند. بل حال دل در خوف همه خضوع و خشوع بود و همه مراقب و محاسبت بود و نظر در عاقبت بود، نه کین ماند و نه حسد و نه شر و نه دنیا و نه غفلت. اما ثمرات وی در تن وی شکستگی و نزاری و زردی بود. و ثمرت وی در جوارح پاک داشتن بود از معاصی و به ادب داشتن در طاعات.
انور فوق‌العاده (به عربی: أنور فوق العادة) (۱۹۰۲ – ۱۹۳۵) داستان‌نویس و روزنامه‌نگار سوری بود. مجلهٔ الآمال (آرزوها) را چاپ کرد. داستان‌هایی با عنوان الفتیات (دختران)، فی الساعة الأخیرة (در ساعت پایانی) و ثمرات الثبات) از آثار ادبی اوست.