معنی کلمه باد و دم در لغت نامه دهخدا
بیاراست این جنگ را پیلسم
همی راند چون شیربا باد و دم.فردوسی.پسر با برادرْش هر دو بهم
سراندیب دارند با باد و دم.اسدی ( گرشاسب نامه ).بمردی و گنج و سپاه از تو کم
نیم ، چیست این طَمْع پر باد و دم ؟اسدی ( گرشاسب نامه ). || طمطراق و رجزخوانی :
یکی نامه بنوشت پر باد و دم
سخن گفت هرگونه از بیش و کم.فردوسی.یکی نامه بنوشت باباد و دم
که قیصر چرا کرد با من ستم.فردوسی.کجا خواهران جهاندار جم
کجا نامداران با باد و دم ؟فردوسی. || لاف. دعوی باطل :
یکسره میره همه باد است و دم
یکدله میره همه مکر و مریست.حکیم غمناک ( از فرهنگ اسدی ). || اشتلم :
فریدون فرخ که با داغ و درد
بگیتی درون دیده پرآب کرد...
ز تور و ز سلم آمد این باد و دم
که بر ایرج آمد از ایشان ستم.فردوسی.