بارخواه

معنی کلمه بارخواه در لغت نامه دهخدا

بارخواه. [ خوا / خا ] ( نف مرکب ) آنکه رخصت دخول خواهد. طالب اجازه دخول. بارجوی. آنکه از شاهی یا امیری بار طلبد. خواهنده بار. طلب کننده اجازه برای شرفیابی بحضور امیر یا شاهی :
چو آمد بنزدیکی بارگاه
بگفتند با شاه از آن بارخواه.فردوسی.بآرام بنشست بر گاه شاه
برفتند ایرانیان بارخواه.فردوسی.نیارست کس رفت نزدیک شاه
مگر زادفرخ بدی بارخواه.فردوسی.بر بساط بارگاه و ساحت درگاه او
گاه قیصر بارخواه و گاه خاقان دادخواه.محمدبن نصیر.

معنی کلمه بارخواه در فرهنگ عمید

آن که اجازۀ شرفیابی به حضور پادشاه را بخواهد.

معنی کلمه بارخواه در فرهنگ فارسی

( اسم ) آنکه اجاز. ورود طلبد آنکه اذن دخول خواهد .

جملاتی از کاربرد کلمه بارخواه

تو اکنون ز خسرو برین بارخواه بدان تا بگویم پیامش ز شاه
در آوردش از در یکی بارخواه ستایش کنان رفت تا پیشگاه
به نزدیک طیهور شو بارخواه مر او را همی هدیه بر چند گاه