بادیه پیمایی
جملاتی از کاربرد کلمه بادیه پیمایی
رهروی روی به تنهایی کرد بهر حج بادیه پیمایی کرد
دل دیوانهٔ ما را که به صحرا سر داد؟ نفس سوخته، در بادیه پیمایی کیست؟
در عشق به غیر از دل آوارهٔ من نیست سودا زدهٔ بادیه پیمایی اگر هست
از شوق تو افتادم در بادیه پیمایی دارد من مجنون را سودای تو سودایی
همه جا جلوهٔ یار است چه دیر و چه حرم حاجیان کرده طلب بادیه پیمایی را
بیقراران تو منزل نشناسند که چیست ریگ را ماندگی از بادیه پیمایی نیست