بادخانه

معنی کلمه بادخانه در لغت نامه دهخدا

بادخانه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) بادگیر. مثل بادخان. ( آنندراج ) : چون آفریدگار تعالی او را [نمرود را] چنین ملک ارزانی داشت خویشتن را فراموش کرد و سر پرسودای وی بادخانه نخوت گشت. ( تیسیر التفسیر امام نجم الدین عمر نسفی ).
همی خواهی که جاویدان بمانی
درین پربادخانه سست بنیاد...
ازین پربادخانه هم بآخر
برون باید شدن ناچار با باد.ناصرخسرو.عقل اگر در میانه کشته شود
دست از بادخانه بستانیم.خاقانی.مرغ تیر را از خانه کمان بادخانه دماغ و آشیانه چشم بدل میداد. ( از تاج المآثر ). رجوع به بادخان شود. || قله و بلندی.( ناظم الاطباء ).
بادخانه. [ ن َ ] ( اِخ ) نام چشمه ای است در ملک دامغان. ( آنندراج ). رجوع به بادخان و بادخانی شود.

معنی کلمه بادخانه در فرهنگ عمید

= بادخن

معنی کلمه بادخانه در فرهنگ فارسی

بادگیر

جملاتی از کاربرد کلمه بادخانه

راه تاری چراغ بی‌روغن باد صرصر تو بادخانه شکن