معنی کلمه بادخانه در لغت نامه دهخدا
همی خواهی که جاویدان بمانی
درین پربادخانه سست بنیاد...
ازین پربادخانه هم بآخر
برون باید شدن ناچار با باد.ناصرخسرو.عقل اگر در میانه کشته شود
دست از بادخانه بستانیم.خاقانی.مرغ تیر را از خانه کمان بادخانه دماغ و آشیانه چشم بدل میداد. ( از تاج المآثر ). رجوع به بادخان شود. || قله و بلندی.( ناظم الاطباء ).
بادخانه. [ ن َ ] ( اِخ ) نام چشمه ای است در ملک دامغان. ( آنندراج ). رجوع به بادخان و بادخانی شود.