بااینکه

معنی کلمه بااینکه در لغت نامه دهخدا

بااینکه. [ ک ِ ] ( حرف ربط مرکب )هرچند. اگرچه. با همه ٔ. با. معذلک. معهذا. با تمام این.

معنی کلمه بااینکه در فرهنگ فارسی

با وجود اینکه هر چند اگر چه با تمام این : ( با اینکه حلال تست باده پهلو کن ازان حرامزاده . )

جملاتی از کاربرد کلمه بااینکه

در سه سال اول این جوایز، بازیگران به خاطر بهترین کارهایشان در این رشته نامزد می‌شدند. در آن زمان، تمام فیلم‌هایی که در طول دورهٔ انتخابی بازی می‌کردند، برای جایزه فهرست می‌شدند (حتی در بعضی از موارد سه فیلم نیز فهرست می‌شد). در جریان سومین دوره مراسم، که در سال ۱۹۳۰ برگزار شد، بااینکه هرکدام از برندگان رشته‌های بازیگری دو فیلم را روی برگه‌های رای داشتند، اما به هنگام اعلام نام برنده، تنها به یکی از فیلم‌های آنان اشاره شد. در سال بعد، سیستم انتخاب بهترین بازیگر به شیوه حال حاضر، جایگزین شیوهٔ قدیمی شد. با این حساب، بازیگر تنها می‌تواند برای ایفای نقش در یک فیلم نامزد شود. از مراسم نهم (۱۹۳۷) به بعد، تعداد نامزدها به‌طور رسمی به پنج نامزد محدود شد.