با ایمان

معنی کلمه با ایمان در فرهنگ معین

[ فا - ع . ] (ص مر. ) مؤمن ، باعقیده . مق بی ایمان .

معنی کلمه با ایمان در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه ایمان دارد موئ من با عقیده مقابل بی ایمان .

جملاتی از کاربرد کلمه با ایمان

فئوبوس از سریر حقیقت خود/و از خانه خود در دل دنیا/با انسان‌ها سخن می‌گویی/به فرمان زئوس دروغ را در اینجا راهی نیست/وهیچ سایه ای که حقیقت را تیره کند/زئوس حرمت آپولو را با حقیقت‌های جاودانه/روشنی بخشیده‌است تا همگان با ایمان راسخ /به سخنان وی گوش فرا دهند.ا
«وَ حَرامٌ عَلی‌ قَرْیَةٍ أَهْلَکْناها» و حرام است بر هر شهری که ما آن را هلاک خواهیم کرد، «أَنَّهُمْ لا یَرْجِعُونَ» (۹۵) که هرگز ایشان با ایمان آیند و از کفر خویش توبه کنند.
أَ جَعَلْتُمْ سِقایَةَ الْحاجِّ. این خطاب با بنی هاشم بن عبد المطلب است، و عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ با بنی عبد الدار است، سقایة بنی هاشم داشتند و عمارة بنی عبد الدار. میگوید: آب دادن حاج از زمزم. و قیل: کانوا یسقون الحاج الشّراب و العسل و السّویق و الماء، شراب دادن حاج و سدانة کعبه می‌برابر کنید با ایمان آن کس که ایمان آورد، یعنی کایمان من آمن باللّه؟ کقوله: وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ ای و لکنّ البرّ برّ من آمن باللّه.
چو با ایمان فرو بردی به خاکم نیاید از جهانی جرم باکم
کنستانتن پنجم سیاست پدر را تعقیب کرد و شورش‌ها را خوابانید، دیرها را بست و شورائی تشکیل داد که پرستش تصاویر را نهی کرد. البته برای اجرای این منظور کشتارهایی هم شد و روابط پاپ که مخالف این عقیده بود با امپراتور تیره شد ولی او، با ایمان راسخ و با شدت، نظر خود را دنبال کرد. وی با اعراب و بلغارها نیز جنگید و آن‌ها را شکست داد.
این که گوئی نعمت الله جان سپرد جان سپرد و جان با ایمان سپرد
کفر را بین سرشته با ایمان همچو تن کاندر اوست مسکن جان
ای عزیز آن بزرگ را گوش دار که چه گفت مر این دو مقام را. گفت: «إنَّ الکُفْرَ والإِیمانَ مَقامانِ مِنْ وراءِ العَرْش حِجابان بَیْنَ اللّهِ و بَیْنَ العَبْد» گفت: کفر و ایمان بالای عرش دو حجاب شده‬اند میان خدا وبنده زیرا که مرد باید که نه کافر باشد و نه مسلمان. آنکه هنوز با کفر باشد و با ایمان هنوز در این دو حجاب باشد؛ و سالک منتهی جز در حجاب «کبریاء اللّه و ذاتِه» نباشد، شنیدی که مصطفی-علیه السلام- چه می‬گوید: «لِیَ مَعَ اللّهِ وقتٌ لایَسعُنی فیهِ مَلکٌ مُقَرَّبٌ وَلانَبِیٌ مُرْسَلٌ» خود گواهی می‬دهد بر اسرار این مقامها تاأبَدالأبِدین و دهر الداهرین. از این مقامها که خواهد جستن؟
عشق را با کفر و با ایمان چه کار عاشقان را لحظه‌ای با جان چه کار
و اما در احوال آخرت، پس ایمان بیاورد به بهشت و دوزخ و صراط و میزان و حساب و شفاعت و غیر اینها و واجب نیست بر او که بحث کند از حقیقت صفات خدا، بلکه اگر آنها را تصور هم نکند و به خاطرش نگذرد و بمیرد با ایمان مرده است.
و احادیث در بغض فی الله و ترغیب دشمنی در راه خدا متواتر است، زیرا که گوئیم: تواضع و فروتنی این نیست که نهایت ذلت و انکسار را به عمل آورد و نه اینکه از برای خود در هیچ مزیتی بر غیر نبیند، زیرا که ممکن نیست که دانای به علمی خود را در این علم برتر از جاهل به آن نبیند بلکه حقیقت تواضع آن است که خود را فی الواقع بهتر و خوب تر، و در نزد خدا مقرب تر نداند و همچنین نداند که به خودی خود مستحق برتری است بر دیگری و تکبر و آثار تکبر را به ظهور نرساند، زیرا که مناط امر، خاتمه است و هیچ کس به خاتمه دیگری عالم نتواند شد شاید که کافر هفتاد ساله با ایمان از دنیا برود و عابد صد ساله خاتمه اش به خیر نباشد.
عیانی در دل و در جان گرفته حقیقت کفر با ایمان گرفته
ستادی تشکیل دهند و از افراد صاحب نظر متعهد، از بین استادان مسلمان و کارکنان متعهد با ایمان و دیگر قشرهای تحصیل کرده، متعهد و مؤمن به جمهوری اسلامی دعوت نمایند تا شورایی تشکیل دهند و برای برنامه‌ریزی رشت‌های مختلف و خط مشی فرهنگی آینده دانشگاه‌ها، براساس فرهنگ اسلامی و انتخاب و آماده‌سازی استادان شایسته، متعهد و آگاه و دیگر امور مربوط به انقلاب آموزشی اسلامی اقدام نمایند.