با استخوان
معنی کلمه با استخوان در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه با استخوان
استخوان قاپ درجلو با استخوان ناوی مفصل میشود.
اگر با استخوان از سفره قسمت شوی قانع عزیز اهل دولت می توانی چون هما گشتن
استخوانهای بالایی پا (پرگزیمال) با استخوان درشتنی ترکیبشده و تیبیوتارسوس را تشکیل میدهند، در حالی که سانترالیا وجود ندارد. سمت جلویی (پیشانی) انتهای پشتی تیبیوتارسوس (در زانو) دارای بزرگشدگی بیرونزدهاست که تاج دمی نامیده میشود.
- روزه طول داد و با استخوان افطار کرد.
در دوزخ افکنید به حشرم که کرده است با استخوان سوخته عادت همای من
دو واژه ممکن است با استخوان سازی اشتباه شود.
خوراک ایشان هوای آمیخته به بوی طعام است. پیامبر(ص) استنجا با استخوان را منع فرموده و گفته است: که استخوان توشه ی برادران جن شماست.
به پیش مصطفی جراح برگفت که شد پیکان او با استخوان جفت
عمرها همچون هما با استخوان خشک خویش می توانم ساخت در کنج قناعت پروری
استخوان گیجگاهی مفصل شدهاست با استخوان پسسری در عقب، استخوان آهیانه در عقب و بالا، استخوانهای پروانهای و گونهای در جلو و استخوان فک پایین در جلو و پایین. تمام این اتصالات به جز مفصل با استخوان فک پایین، کاملاً محکم و متحدند، اتصالات الیافی ریشهداری که درز نامیده میشوند. اتصال با استخوان فک پایین از طریق مفصل کاملاً سیالی به مفصل گیجگاهیزیروارهای (تمپورومندیبولار) میباشد.
تا مرا بر روی خاکستر نشاند چون سگم با استخوان بر در نشاند
خیال اسپ او، شطرنج بازی همه با استخوان سینه دارد
کند با سخت رویان چرب نرمی بیشتر دوران بود با استخوان پیوند دیگر، مومیایی را
اگر با استخوان کیبویی تو مباش ایمن سگی در پهلویی تو
پاها به یک مجموعه بسیار قوی و سبک وصل شدهاند که شامل کمربند لگنی است که بهطور گسترده با استخوان یکنواخت ستون فقرات به نام سینساکروم ترکیب شدهاست، که مخصوص پرندگان است. سینساکروم از بخش کمری که با ساکرال، برخی از اولین بخشهای دمی، و گاهی یکی دو بخش آخر مهرههای سینهای، بسته به گونهها ترکیب میشود، ساخته میشود (پرندگان در مجموع بین ۱۰ تا ۲۲ مهره دارند). به جز استخوانهای شترمرغ و شترمرغ آمریکایی، استخوانهای شرمگاهی به یکدیگر متصل نمیشوند و تخمگذاری را آسان میکنند.