ربون. [ رَ ] ( معرب ، اِ ) بیعانه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بیعانه و زری که پیش از مزد به مزدور دهند، مرادف اربون. ( فرهنگ رشیدی ). مزد و بیعانه یعنی پولی که پیش از کارکردن به مزدور دهند. ( ناظم الاطباء ). اُرْبان. اُرْبون. عُرْبون. ( اقرب الموارد ). ربون و اُرْبون ، پیش مزد باشد. ( حاشیه لغت فرس اسدی ص 384 ). زری که پیش از مزد به مزدور دهند، و بعربی بیعانه گویند. ( آنندراج ). پیش مزد و بیعانه را گویند و آن زری باشد که پیش ازکار کردن به مزدور دهند. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ).سیم باشد که پیش از مزد به مزدوران دهند. ( لغت فرس اسدی ). عربون. اربون ، و این غیر از شاگردانه است چه شاگردانه را به راشن ترجمه میکنند. ( السامی فی الاسامی ). قراء، عربان و عربون است در لغت اربان و اربون ، و ربون فصیح نیست. ( المعرب جوالیقی ص 232 ). عربان. اربان. عربون. اربون. عروبون. اربون. ( منتهی الارب ): عربون ، الاعراب ؛ ربون دادن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از المعرب ص 232 ). اعرب المشتری ؛ اعطی العربون. ( اقرب الموارد ). عَرْبِنة ربون دادن. ( منتهی الارب ). سود پیش ازبیع و شری باشد. ( از شعوری ج 2 ورق 11 ) : ای خریدار من ترا بدو چیز بتن و جان و مهر داده ربون.رودکی.برده دل من بدست عشق زبون است سخت زبونی که حال و تنْش ربون است.جلاب.ای مر ترا گرفته بت خوشزبان زبون تو خوش بدو سپرده دل مهربان ربون.ناصرخسرو ( از آنندراج ).خصم تو در رزم به مردار خوار دیده ربون داده و دل مزد کار.امیرخسرو.|| بعضی گویند زری باشد که قیمت متاعی داده باشند مشروط به اینکه اگر خوش آید نگاه دارند والاّ پس دهند و زر خود را بگیرند، و در خربزه و هندوانه بشرط کارد گویند. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). زری که بدهند و متاعی ببرند مشروط بر اینکه اگر بد باشد بازپس آرند و زر خود گیرند، و اربون است در اصل ،و این معنی از «سامی » نوشته شد. ( از فرهنگ سروری ). || بعضی دیگر گفته اند که ربون زری است که زیاده از آنچه به مزدور قرار داده بدهند. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). بعضی گفته اند ربون زری است که زیاده از آنچه به مزدور قرار داده بدهند که بلغت عربی انعام گویند، و این نیز عربی است که صاحبان فرهنگها فارسی دانسته اند. ( آنندراج ). || در اصطلاح اهل فن سفته گویند . ( از شعوری ج 2 ورق 11 ). سفته. دست لاف. دشت. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). دستلاف. || پولی که برای مسکرات دهند. || سود. منفعت. || اسیر. محبوس. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه ربون در فرهنگ معین
(رَ ) (اِ. ) پولی که پیش از کار به مزدور دهند.
معنی کلمه ربون در فرهنگ عمید
پولی که پیش از انجام کاری به کسی می دهند، بیعانه، پیش بها، ارمون.
معنی کلمه ربون در فرهنگ فارسی
( اسم ) پولی که پیش از کار به مزدور دهند یا بابت قیمت چیزی بدیگری دهند پیش مزد بیعانه .
جملاتی از کاربرد کلمه ربون
فَإِنْ عَصَوْکَ یعنی ان عصاک الکفّار و قیل ان عصاک الاقربون من عشیرتک فقل انّی بریء مما تعملون من عبادة الاصنام. و قیل بریء من اعمالکم لا اؤاخذ بها و لا احاسب علیها و قیل لا املک لکم فیها شفاعة عند اللَّه و لا دفعا لعقوبة لو جازاکم بها.
در سال ۱۸۳۰ لویی فیلیپ سلطنت را از خانواده بوربون ستانده، به تخت نشست و توکویل برخلاف میل باطنی خویش نسبت به رژیم جدید سوگند یاد کرد.
قال الزجاج: القراءة بالکسر و هو الوجه و یجوز و لا تقربون بفتح النّون لأنّها نون جماعة کما قال فبم تبشّرون بفتح النّون و یکون و لا تقربون لفظه لفظ الخبر و معناه معنی الامر.
کاتالیز آهن توسط تریآیرون دودکاکربونیل در ترکیب با پلیمتیلهیدروسیلوکسان گزارش شدهاست.
او پس از برادرش آلاریک یکم به پادشاهی برگزیدهشد. او در ۴۱۳ میلادی توانست تولوز و نربون را بگشاید ولی سرانجام از امپراتوری روم غربیشکست خورد و به اسپانیا عقبنشست. آتولف در هنگام شستشو به دست مخالفانش کشتهشد.
هنگامی که فرناندو هفتم در می ۱۸۰۸ بایون را ترک کرد، از همه نهادها خواست که با مقامات فرانسوی همکاری کنند. در ۱۵ ژوئن ۱۸۰۸، ژوزف، برادر بزرگ ناپلئون، پادشاه شد. شورای کاستیل در بایون تشکیل شد، اگرچه تنها ۶۵ نفر از مجموع ۱۵۰ عضو در آن شرکت کردند. مجمع انتقال تاج را به ژوزف بناپارت تصویب کرد و با تغییرات اندکی جدا از متن قانون اساسی که توسط ناپلئون پیشنویس شده بود، تصویب شد. اکثر کسانی که گرد هم آمده بودند هیچ تناقضی بین میهنپرستی و همکاری با پادشاه جدید درک نمیکردند. علاوه بر این، این اولین بار نبود که یک سلسله خارجی تاج و تخت اسپانیا را به دست میگرفت: در آغاز قرن هجدهم، پس از مرگ آخرین عضو خاندان هابسبورگ اسپانیا، کارلوس دوم، بدون فرزند، دودمان بوربون از فرانسه به اسپانیا آمدند.
روی ابو هریرة قال: قال رسول اللَّه ص: «للمنافقین علامات یعرفون بها. تحیّتهم لعنة و طعمتهم نهیة و غنیمتهم غلول. لا یقربون المساجد الا هجرا و لا یأتون الصلاة الا دبرا مستکبرین لا یألفون و لا یؤلفون خشب باللیل صخب بالنّهار».
در ثنای تو سخن پروربوند اهل سخن تا تو از دست سخا اهل سخن را پروری
ای خریدار من ترا بدو چیز: به تن و جان و مهر داده ربون
بعد از دیدن عملکرد کاربونل والنسیا مجاب شد تا با او قرارداد امضا کند. آنها نمیتوانستند او را زیاد به کار بگیرند زیرا او هنوز ۲۰ سال داشت و خیلی جوان و بی تجربه بود از طرفی تیم والنسیا هافبکهای خوب و زیادی نیز در اختیار داشت و بازی دادن به الکس کاربونل بسیار دشوار بود از این رو الکس به صورت قرضی به تیم میانه نشین هلند، یعنی فورتونا سیتارد رفت تا در آنجا به تجربه خود بیفزاید.
آمدئو کاربونی آخرین بازی ملی خود را در سال ۱۹۹۷ میلادی انجام داد.
تو گویی به باغ اندرون روز برف صف ناربون و صف عرعران
او از خانواده اشراف بود لامارتین پس از تجدید سلطنت «بوربونها» در فرانسه در قرن ۱۹ از شخصیتهای برجسته سیاسی به حساب میآید.
فَقَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ لیأکلوا فلم یأکلوا لانّهم لا یأکلون و لا یشربون، قالَ ابراهیم، أَ لا تَأْکُلُونَ لم یأمرهم بالاکل تعظیما لهم، فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِیفَةً، اذ رفعوا ایدیهم عن طعامه و ظنّ انهم جاءوه بشرّ یریدونه، قالُوا لا تَخَفْ، انّا رسل اللَّه و قیل انّ جبرئیل مسح العجل بجناحه فقام یدرج حتی لحق بامّه و کانت فی الدار فصدّقهم و امن، وَ بَشَّرُوهُ بِغُلامٍ عَلِیمٍ یعنی اسحاق علیه السلام.
هانری چهارم پسر آنتوان دو بوربون و جین سوم، ملکه ناوار بود. پس از مرگ هانری سوم، او با توجه به اینکه هانری سوم دارای فرزند و ولیعهدی نبود و بر طبق قانون سالیک (از آنجا که نسبش به خاندان کاپتی میرسید) به تاج و تخت فرانسه دست یافت.
رُخصتْ هاده که من ته قربونْ بَئوئمْ نَخْجیرِ شکارِته مُژگوُنْ بَئوئمْ
بادهای کابرار را دادند اندر یشربون با جنید و بایزید و شبلی و ادهم خوریم
بیشتر اسکوتوسگراها[ن] هم فیلسوف هستند و هم الهیدان. مشهورترین اسکوتوسگراهای قرن چهارم شامل «انتونیوس اندریا»[و] و «فرانسیس مایرون»[ه] (در حدود ۱۲۸۰–۱۳۲۸ میلادی) نویسنده «رسالهای در مورد تعالی»[ی] میباشد. فرانسیس مایرون کسی بود که «آکتوس سوربونیکوس»[اا] را در دانشگاه پاریس معرفی نمود.
او از اعضای عالیرتبه و از رهبران طریقت فراماسونری بوده که بعد از ورود به فرانسه رهبری این طریقت را در آن کشور و با هدف براندازی سلطنت خانواده بوربون و استقرار نظام جمهوری به عهده گرفت و با در دست داشتن امکانات مادی فراوان طریقت فراماسونری، نقش بسزایی در سقوط سلطنت فرانسه ایفا نمود.
درجه اول تکبر است به خدای تعالی. چون تکبر نمرود و فروعون و ابلیس و کسانی که به حق نگرویدند و به خدای دعوی کردند و از بندگی ننگ داشتند. و حق تعالی گفت، «لن یستنکف المسیح ان یکون عبدالله و لا الملئکه المتقربون نه عیسی از بندگی ننگ دارد و نه فرشتگان مقرب».